احداث بزرگترين شهر ورزشي جهان در دبي

شهر ورزشي دوبي با هزينه‌اي بالغ بر 35 ميليارد دلار احداث مي‌شود.
به گزارش روزنامه‌ «البيان»،‌ خالد عبدالرحيم الزرعوني مدير شهر ورزشي دوبي اعلام کرد که سرمايه‌گذاران خارجي نيز مي‌توانند در اين پروژه شرکت كنند و ميزان مشارکت خارجي ها را در اين پروژه 85 درصد اعلام كرد.
وي همچنين اظهار کرد: 60 درصد از مساحت اين شهرمخصوص باشگاه،زمين ورزشي، استخر خواهد بود و 40 درصد نيز براي امکانات ايمني، بهداشتي، رفاهي و مسکن موقت و فضاي سبز اختصاص داده شده است.
خالد عبدالرحيم الزرعوني همچنين گفت: مساحت کل شهر ورزشي دوبي بيش از 50 ميليون متر مربع است که شامل چهار استاديوم است که هر کدام گنجايش 60 هزار نفر تماشاگر دارد. اين شهر به صورت 24 ساعته براي ورزشکاران و علاقه‌مندان خدامات ورزشي و مسکن ارائه مي‌دهد.

پوپک گلدره پس از هشت ماه کما، در گذشت

پوپک گلدره، بازيگر سينما و تلويزيون، پس از هشت ماه کما، ساعت 18 بعد از ظهر دیروز درگذشت.
یکی از اقوام این بازیگر سینما در گفت و گو با خبرنگار سرویس فرهنگ و هنر خبرگزاری «انتخاب»، گفت: متاسفانه وی پس از هشت ماه مقاوت در برابر مرگ، دار فانی را وداع گفت.
وی گفت: این روزها حال پوپک نرمال بود و در بیشتر اوقات چشمانش باز بود.
وی اضافه کرد: ان شالله به زودی پيكر «پوپك گلدره» در بهشت زهرا به خاك سپرده مي‌شود
به گزارش خبرگزاری «انتخاب»، گلدره شهريورماه سال گذشته درجاده شمال دچار حادثه رانندگي شد و در بخش مراقبت‌هاي ويژه بيمارستان مهر تهران بستري شده بود.
«پوپک گلدره» فعاليت هنري خود را با بازي در تئاتر «پل »آغاز كرد و فيلم‌هاي «موج مرده»، «سيندرلا»، «آخر بازي» و «روياي زمين» و مجموعه‌هاي تلويزيوني «نرگس»، «روح مهربان» و «دنياي شيرين دريا» را در کارنامه خود ثبت کرده بود.

 

يک نکته!

تو مراسم مذهبی مسلمونا مخصوصأ عاشورا و عزاداريها کشورای غربی و متاسفانه برخی هموطنا هم همراه با غربی ها گلوی خودشون رو پاره می کنن که دور از جونتون مسلمونا وحشی شدن و يا می گن مرده پرستن و يا می گن از شادی بيزارن و مثال هم می آرن که مگه اين کشورای متمدن نيستن ؟کدومشون مثل مسلمونا عزاداری می کنن و مراسمی شبيه عاشورا دارن ؟ علاوه بر جوابها و بحثهايی که همواره با اينگونه افراد داشتم امروز يه لينک ديدم برام خيلی جالب بود .مراسم به صليب کشيدن حضرت عيسی که هر سال تو برخی کشورهای مسيحی برگزار می شه .يعنی همون کشورهای به قول حضرات متمدن . اين مراسم شباهت عجيبی به مراسم عاشورای ما داره و به جای عََلَم ما صليب حمل می کنن و البته بسيار خشن تر تو لينک زير به عکس تماشاچی که دستش رو به صليب می کشه دقت کنيد .همون حرمت و تبرک و شفا بخشی که مسلمونا برا علم قائلن اونا هم همونطور دارن صليب رو لمس می کنن

روز معمار

                                              شيخ بهايي

 

در سال 953هجري در روستاي جبع از توابع بعلبك لبنان كودكي به دنيا آمد كه بعد ها نقش به سزايي در دنيا اعمال كرد . نام اين كودك محمد بود .

محمد در سن 7 سالگي به ايران آمد و از همان كودكي علاقه خاصي به فراگيري زبان فارسي نشان داد او به سرودن اشعار فارسي مخصوصأدر سبك عراقي تبحر خاصي داشت شعر او در غزل و رباعي رنگ و بوي شعر حافظ داشت در سبك مثنوي به اشعار مولانا شبيه بود .

شيخ بهايي در اشعار نام بهايي را براي خود برگزيد .آنچه شيخ بهايي را به يك شخصيت ممتاز بدل كرده است تبحر او در شاخه هاي مختلف علم و هنر است شيخ بهايي نه تنها يك فيلسوف و فقيه بزرگ بود و تأليفات متعددي از خود بر جاي گذاشت در داستان نويسي معماري شعر خوشنويسي و برخي ديگر از هنر ها نيز شهره بوده است .

او شعر را به دو زبان فارسي و عربي دنبال كرد و مثنوي هاي نان و پنير*نان و حلوا *شير و شكر را پديد آورده هنر معماري شيخ يادگار هاي زيادي دارد كه در تاريخ معماري جهان پر آوازه است حمام معروف شيخ بهايي* كاريز نجف آباد اصفهان *قنات زرين كمر*تعيين سنت قبله مسجد شاه اصفهان *تقسيم آب زاينده رود و دهها كار ديگر آوازه هنر شيخ را در جهان گسترده است از شاگردان شيخ ميتوان به ملاصدراي شيرازي ملا محسن فيض كاشاني  فياض لاهيجي وبسياري دانشمندان ديگر را نام برد مخمس مشهور ‌‌«تا كي به تمناي وصال تو يگانه ...» تضميني است كه شيخ بهايي از غزل خيالي بخارايي ،شاعر قرن نهم هجري كرده است .

 

 

تا كي به تمناي وصال تو يگانه

اشكم شود از هر مژه چون سيل روانه

خواهد به سر آد شب هجران تو يا نه

اي تير غمت را دل عشاق نشانه

                                             جوعي به تو مشغول تو غايب زميانه

رفتم به در صومعه عابد وزاهد

ديدم همه را پيش رخت، راكع و ساجد

در ميكده رهبانم در صومعه عابد

گه معتكف ديرم وگه ساكن مسجد

                                            يعني كه تو را مي طلبم  خانه به خانه

هر د كه زنو صاحب آن خانه تويي ،تو

هر جا كه روم صاحب آن خانه تويي تو

در ميكده و دير كه جانانه توي تو

مقصود من از كعبه و بتخانه تويي تو

                                             مقصود تويي كعبه ،كعبه و بتخانه بهانه

یک فلش جالب

http://images.tchibo.de/eCS/Store/de/images/track/main.swf

همایش معماری ایران و شهر سازی

همایش معماری ایران و شهر سازی از ۲۵ تا ۳۰ فروردین ۸۵ در شهر بم برگزار میگردد.

تاثیر خاک در معماری

خاک رس ديد کلي رسها به همراه کلوئيدها ، فعالترين بخش خاک محسوب مي شوند و اکثر آنها داراي ساختمان بلوري هستند. قبل از مطالعه کانيها توسط اشعه ايکس تصور مي‌شد که کانيهاي رسي ذرات کوچک و ريز کانيهاي اوليه نظير ذرات کوارتز ، فلدسپار و ميکاها باشند، در حالي که در حال حاضر کانيهاي رسي ، ترکيب شناخته شده‌اي دارند که شبيه اين کانيها نيست و تنها کاني ميکا به آنها شبيه است. کانيهاي رسي ، اغلب کانيهاي جديد يا حاصل انحلال کانيهاي اوليه يا کانيهاي ثانويه هستند. تاثير آب و هوا بر خاک رس خاکها در مناطق گرم و شرايط آب و هوايي مرطوب جايي که زهکشي مناسبي ندارد، داراي ميزان بالايي از کانيهاي اوليه حل شده مي‌باشند که به کانيهاي رسي تبديل شده‌اند. خاکهاي موجود در مناطق گرم و مرطوب ، ميزان بالايي از رس حتي در اعماق 5 تا 20 متري دارند. در حالت زهکشي مناسب ، کانيهاي رسي از درون سيستم خاک خارج مي‌شوند. بعضي کانيهاي رسي در اثر تجزيه و دگرساني کانيهاي اوليه نظير ميکاها تشکيل مي‌شوند. منشا تشکيل دهنده رسها رسهاي درجا که در حين تشکيل خاک شکل مي‌گيرند. رسهاي تغيير مکان يافته که در اثر فرسايش بيشتر حرکت کرده و مجددا در محل جديد نهشته مي‌شوند. رسهاي تبديل شده که از رسهاي به شدت هوازده و فرسايش يافته تجمع کرده و در رسوبات و خاکها رسوب گذاري مي‌کنند. رسهاي تشکيل شده جديد که در اثر تبلور مجدد رسهاي موجود در محلولها ، در خاک در حال تشکيل شکل مي‌گيرند. منشا کانيهاي رسي در رسوبات يا سنگهاي رسوبي رسهاي موروثي يا وراثتي : اين رسها از انواع آواري هستند. رسهاي تازه تشکيل شده (Neoformation) : اين رسها به صورت برجا و در اثر ته‌نشيني مستقيم از محلول يا از مواد سيليکاته آمورف و يا حاصل جانشيني هستند. رسهاي تبديلي (Transformation) : رسهاي موروثي از طريق تبادل يوني يا تغيير منظم کاتيونها ، به رسهاي تبديلي ، تبديل مي‌شوند. فرايندهاي تشکيل دهنده انواع رسها محيط هوازدگي و تشکيل خاک : اصلي‌ترين محيط تشکيل رسها مخصوصا رسهاي موروثي يا وراثتي است. محيط رسوبگذاري : رسها از آب حوضه يا آبهاي حفره‌اي ته‌نشين مي‌شوند (مخصوصا رسهاي تازه تشکيل شده). دياژنز و دگرگوني درجه پايين : در طول اين فرآيند انواعي از رسها (مخصوصا رسهاي تبديلي)حاصل مي‌گردند. ملات :آژند آژند در تعريف عامه همان ملات است. ماده اي است خميري شکل که ميان قطعات مصالح بنائي را پر ميکند و نقش پيوند دهنده نيز دارد آژند متشکل از چند ماده ساختماني است وانواع گوناگون دارد نکته مهم در کاربرد ملات آن است که بايد با مصالح هم خواني داشته باشد. مثلاًدر بنائي با خشت خام ملات بايد فقط گل يا مشابه آن باشد اگر ملات سست تر از مصالح باشد به مرور از بين مي رود و اگر ملات سفت تر باشد مصالح از بين ميروند . ملات ها با توجه به همگني و سازگاريشان با مصالح به ترتيب زير دسته بندي مي شوند 1-ملات گل براي ترکيب با مصالح خشتي و چينه اي 2-ملاتهاي آهکي براي بنائي هايي که با سنگ و آجر در مجاورت آب ساخته شوند مثل ماسه آهک/گل آهک و ساروج 3-ملات قير چارو براي مصالح سنگي و آجر وکاشي در بناهايي که با آب سروکار ندارند 4-ملات هاي گچي عمدتاٌدر طاق زني براي مصالحي چون آجر وسنگ 5_پيه دارو براي بستن درزهايي که با اب سرو کار دارند اندود اندود از موادي ساخته شده که ابتدا خميري شکل است و با دست يا استفاده از ماله بر روي سفت کاري بنا کشيده مي شود اندود به دو صورت کاربرد دارد 1: در حد فاصل بين سفت کاري و روکار يا رو سازي بنا (آمود) قرار ميگيرد 2:خود نقش روکار بنا را دارد (عملکردش مثل آمود است) مثلاٌ کاه گل در بعضي اوقات. اندود ها انواع گوناگون دارندمانند ساروج کاه گل گچ و خاک و گل وريگ (سيم گل)گرد فلز و روغن چوب و...... اندود کاه گل عايق خوبي براي حرارت و صداست رنگش مطبوع و آرامش بخش است (طرز تهيه)بهترين کاه گل پانزده روز لگد مي خوردکاه مصرفي نبايد دانه خوراکي داشته باشد چون بعداًکاه گل آلوئک ميکند و براي جلوگيري به آن نمک اضافه مي کنند در مناطقي که ريگ فراوان است از سيم گل که در واقع گل و ماسه است و خاک در آن نقاط نباشد گاه به کاه گل مقداري ماسه اضافه کرده و اندود حاصل را براي بام و پر کردن حفره ديوارها به کار مي برند که به آن پالينه گويند در مناطق مرکزي ايران از نوعي کاه گل به نام کاه گل ارزه (ارجن =ريگ روان_)براي نما استفاده مي شده که خوب ماله مي خورد و رنگ آن زيباست براي ساختن آن از گل رس معدني را انتخاب ميکنند که داراي رنگ هاي مختلف است مثلاًدر ابيانه به رنگ ارغواني و ليمويي نارنجي در الوير خرقان در ناحيه کبود کمر (بين تهران وساوه)گل هاي خوش رنگي پيدا مي شود که استفاده از آن نياز به رنگ ندارددر اين نما سازي لبه هاي کار را با گچ دم گيري مي کنند وبه آن کاه گل دم گير ي مي گويند دم گيري مثل يک نبشي گچي مي باشد که دور تا دور نما کشيده مي شودگاه گل ارزه از شدت آفتاب از رنگ و نوع جنسش کم مي شود اين اندود نه تنها در کوير بلکه در سواد کوه مازندران و روستاهاي اطراف آن نيز کاربرد دارد منتها در اين جا به جاي کاه شسته (غربال شده)از شلتوک برنج و به جاي ريگ روان از ماسه ته رود خانه استفاده مي شود در شمال ايران براي آن که اندود شسته نشود هر هشت سال يک بار با نوعي رنگ روي اندود قديمي را ميپوشانند اين رنگ رنگ طبيعي کاه گل را خراب نمي کند بلکه آن را به همان صورت نشان مي دهد رنگ فوق ترکيبي است از انزروت(anzaroot(که نوعي صمغ شکلاتي رنگ مي باشد به اضافه لويي براي ساخت آن انزروت را رقيق کرده و در آن لوئي مي ريزند و با فرچه روي کاه گل مي کشند چينه چينه يکي از قديميترين مصالح ميباشد خاک محل را ميکندند و آن را با آب مخلوط مي کنند تا گل درست شودبعد با ورز دادن گل تا هنگامي که حالت موئينه پيدا کند.آن را به صورت گل هاي قابل حمل در آورده روي هم مي گذاشتند و ديوار را بالا مي آوردند چينه به صورت هرم ناقص يعني ديوار در پايين و در کنار بسيار قطور بوده و هر چه به سمت بالا ميرفته از قطر آن کم ميشده است چون چينه از جنس گل بوده ملات گل لازم نداشت امروزه از چينه در ديوار باغ ها و مزارع استفاده مي شود در گذشته ديوار يخچال با ضخامت 10 تا 12 متر از چينه بوده و براي جلو گيري از شکست چينه ها از ني در درون آن ها استفاده مي شده است براي نگهداري در مقابل باران و باداز بوته هاي خار يا شاخه هاي زرشک يا هيزم استفاده مي شده به اين گونه لبه بندي سارک مي گويند (سارک به معني لبه ديوار). به تدريج مخلوط خشت و چينه به کار رفت ديواربالا مي رفت و چون چينه ناصاف بود توزيع يک نواخت بار نداشت بين هر دو يا سه رگ چينه يک رگ خشت چيده مي شد گاه نيز دو طرف عرض ديوار را خشت چيده وبين آن را پين چينه ميريختند و ديوار به همين ترتيب بالا مي رفت (پين حجمي به اندازه يک بيل خاک است که حدود 40cm3 مي باشد به چينه لاد هم ميگويند هر رگ چينه نيز يک لاد مي باشد و به بناي چينه ساز لادتر ميگوييند). تاريخ خشت دليري و مهر وخرد، براي پاسباني خانه خشترا ، نگاهداشتن و پروردن خانه ( گيتي جهانداري و کشورداري، که همان سياست و حکومت باشد ،درآغاز ، چيزي جز « خانه داري»نبوده است. جمشيد ، نخستين انسان ايراني و نخستين نماد خشترا ، مبتکر خانه سازي در گيتي است . اوست که در شاهنامه ، سرشتن « خشت » را مي يابد ، و بن مايه خانه سازي و شهر سازي را کشف ميکند ، هر چند اين ويژگي ، سپس به اهورامزدا نسبت داده ميشود ، ولي پيدايش مفهوم اهورامزدا ، هزاره ها پس از پيدايش اسطوره جمشيد است . در همان ديد نخستين ، همانندي واژه خشت با خشترا ( خشترا ، نام شخص نبوده است ، بلکه بيشتر به معناي غير شخصي نيروي سازنده و پرورنده بوده است ، عينيت دادن آن با شخص ، که همان واژه امروز « شاه» باشد ، سپس روي داده است ) ما را به جهان نگري ژرفي راهنمائي ميکند همانسان که خشترا ، شاهست ، شهر هم هست . درست خشترا ، از همان ريشه خشت ميآيد . خشترا ، جنبش بسوي کاربرد خشت و خانه سازي و شهر سازي و گيتي سازيست . خشترا، مستقيما با خانه کار دارد، از اين رو شاه ، کدخداي جهان يا کشور بود، چون « کد» نيز ،به معناي خانه است . آنکه خشتسازاست ، خشتراست. از سوئي مي بينيم که همه خداياني که پيرامون سيمرغند ، يا خانه سازند و يا نگهدارنده در خانه . علتش نيز اينست که « خشت» همان معناي « سرشتن » را دارد و نماد زهدان زن است . در زهدان زنست که انسان سرشته و پرورده و نگاهداشته ميشود. و خشت و خانه و صندوق ، همه نماد زهدان زن است . و واژه خشتک ، به پارچه چهار گوشه اي اطلاق ميشود که در ميان کشاله ران دوخته ميشود ، و در برهان قاطع درست واژه « خشتره» که همان خشتراست به معناي « خشتک» است ، و از اينجا ميتوان شناخت که خشترا با زهدان زن . که سرچشمه و خانه است ، کار داشته است. زهدان زن بوده است که اصل و دوام مالکيت و قدرت را معين ميساخته است . از اينجاست که مالکيت خانه ونگهباني خانه ، از آن زن بود. در زبانهاي ارو پائي نيز قدرت همين اصل را داشته است . خشترا، درست به همان معناي دومينييون است، و ازواژه اي مانند دوميسيل ميتوان به معناي اصليش پي برد. خشترا نيز نگاهداشتن و پروردن خانواده در خانه بوده است ، پس سياست و حکومت استوار بر فروزه هاي زنانگي و زنخدايان بوده است.اين زنخدايان بوده اند که به کارهاي خانه ميپرداختند ، از اين جا بودکه سپس حقانيت هر حکومتي ، استوار بر فروزه هاي زنخدائي بود ،و اين زنخدايان بودند که حقانيت به حکومت را ميدادند . خشترا ، زنخدائي بود ، امروزه ما ، اين نکته را فراموش کرده ايم ، چون ميترا ، به خشترا ، ويژگيهاي متضاد با آن را داده است هنر معماري ايراني از ديرباز در ميان تمدن‌ها و دولت‌ها مورد توجه بوده به گونه‌اي كه با وجود تحولات گسترده در زمينه علوم و فنون معماري، تاكنون جايگاه ويژه خود را حفظ كرده است. در اين ميان معماري گلي كه سازه «خشت» به عنوان ركن و اساس آن به شمار مي‌رود، بخشي جدايي‌ناپذير و پرنقش است كه ناديده انگاشتن آن به منزله ناديده انگاشتن بخش قابل توجهي از معماري ايراني است. كشورهايي كه به فرهنگ و هويت خود ارج مي‌نهند نسبت به معماري سنتي و به ويژه اين نوع معماري بي‌اعتنا نيستند و سعي مي‌كنند با آن رابطه ملموس و نزديك برقرار كنند. زندگي در خانه هايي كه ديوارهاي خشت و گلي دارد براي مردمان كوير نشين كشور تجربه اي ديرپاست. خانه هايي با بادگيرهاي بلند و سقف هاي گنبدي شكل. خانه هايي كه قرن ها است از گزند بلاياي طبيعي مصون مانده اند خشت براي معمار کوير همواره آشناترين ، ارزان ترين وآسان ياب ترين مصالحي بوده که از آن بهره برده است. ابزاري که تنها به کمي خاک رس وآب واندکي همّت نياز دارد تا ساخته وآماده شده ودر برابر آفتاب سوزان وبخشنده کوير چون سنگ شود . خشت براي مردم کوير که زمستانهايي سرد وخشک وتابستانهايي گرم وسوزان را در پيش رو دارند . همواره بهترين عايق براي درامان ماندن از اين سوز وگرماي آب وهواي کوير بوده است . حتّي بهتر از آجر. که خشت در زمستانها مانع ازنفوذ سرما ودرتابستان بازدارنده نفوذ گرمابه درون بنا بوده است . معمار کوير خود مي دانسته که چگونه دراين دو فصل گرما وخنکي را در درون فضا جاري سازد خشت، قديمى ترين مصالح بنايى و ساختمانى است كه در ايران قدمتى بيش از ده هزار سال دارد. استفاده از خشت، به علت سهولت در فراهم كردن آن، تاكنون ادامه داشته است، ولى همواره بيش از ديگر مصالح ساختمانى آسيب پذير بوده است. هر نوع مصالح ساختمانى كه تخريب شود، ماهيت وجودى خود را كمتر تغيير مى دهد. مصالح سنگى سنگ باقى مى مانند ولى در فرم ديگر. آجر باقى مى ماند ولى به صورت شكسته، اما خشت تبديل به خاك مى شود و در تابش آفتاب، استحكام خود را بيشتر از ديگر مصالح ساختمانى از دست مى دهد. بنابراين همانطور كه آسان به دست مى آيد و مى توان آن را در همه جا توليد كرد ولى به راحتى هم از از طرف ديگر ويژگيهايي از قبيل سهولت دسترسي به ماده اوليه ، انعطاف و شکل پذيري، عايق بودن، ارزاني و غيره باعث شده که امروزه نيز خشت و ساير مصالح گلي براي ساخت خانه هاي ارزان قيمت در دنيا مورد توجه قرار داشته باشد. ماهيت آسيب پذير خشت در برابر عوامل جوي همچون باد، باران، تغييرات شديد آب و هوايي باعث مي شود که بناهاي خشتي بدون حفاظ همواره مورد فرسايش و تخريب قرار گيرند. عموماً سرعت و چگونگي فرسايش در اينگونه مصالح از يك طرف بستگي به ترکيب و نحوه ساخت آنها و از طرف ديگر شرايط اقليمي منطقه اي كه در آن واقع شده اند دارد البته بايد اين نكته را ذكر كنم كه خشت و گل با ديگر مصالح ساختمانى، يكجانشينى درازمدت ندارند. همنشين هميشگى خشت، چوب است. از دوران نوسنگى يعنى آغاز كشاورزى اين دو نوع مصالح ساختمانى باهم بوده و در كنار يكديگر استفاده شده اند. پس بايد دقت كرد كه پس از گذشت زمانى شايد حدوداً چند ده سال به لحاظ ماهيتى از هم جدا مى شوند. سقف برروى ديوارهاى ساختمان باقى مى ماند، ولى با اندك عدم تعادل از هم جدا مى شوند، زيرا چسبندگى يا اتصال اوليه آنها را از هم گسيخته مى كند و اينها همه آن چيزهايى است كه بايد در مرمت ارگ بم مورد توجه قرارگيرد يزد اولين شهر خشت‌خام و دومين شهر تاريخي جهان است گام هاي جديد براي اثبات وجود تمدن عظيم در بهشت گمشده ايران يك سازه عظيم خشتي با بيش از يك ميليون خشت در جيرفت كشف شد باكشف يك سازه عظيم خشتي با بيش از يك ميليون خشت در محوطه هاي تاريخي جيرفت كه به بهشت گمشده باستان شناسان ملقب شده است ،گام هاي جديدي براي اثبات يك تمدن عظيم در اين منطقه برداشته شد. محوطه هاي تاريخي جيرفت كه در كنار رودخانه هليل رود جاي گرفته اند، داراي غناي تمدني بسيار زياد هستند كه طي كاوش هاي مجاز باستان شناسان و غير مجاز قاچاقچيان در آن، آثار سنگي، سفالي و بقاياي معماري از هزاره سوم پيش از ميلاد به دست آمده است. «يوسف مجيدزاده» سرپرست هيات كاوش در محوطه هاي تاريخي جيرفت، در مورد كشف سازه عظيم خشتي گفت: «اين سازه عظيم خشتي يك سكوي دو طبقه با بيش از ?? متر ارتفاع است كه هنوز كاربري دقيق آن مشخص نشده است.» وي گفت: «در ساخت اين سازه خشتي بيش از يك ميليون خشت به كار رفته و ابعاد طبقه پايين آن حدود 400 متر در 400 و طبقه بالاي آن حدود 250 متر در 250 متر است. «مجيد زاده» همچنين با مهم خواندن كشف اين سازه خشتي گفت : «كاربرد تعداد زيادي خشت در اين سازه، نشان دهنده آن است كه كارگران، هنرمندان و متخصصان زيادي بايد در سه هزار سال پيش به ساخت آن پرداخته باشند و اين علاوه بر نشان دادن اهميت اين منطقه بيان گر كاربري عمومي اين سازه و حضور يک تمدن غني در اين منطقه است .» به اعتقاد باستان شناسان کشف اين سازه و مشخص شدن کاربري دقيق آن در آينده نقش اساسي براي شناخت عظمت تمدن جيرفت و بسياري از سوالات پيش روي باستان شناسان خواهد داشت كارشناسان و باستان‌شناسان پس از انجام مطالعات و بررسي‌هاي ژئوفيزيك در بخشي از ديوار گرگان، بلندترين ديوار تاريخي كشور، فضاهاي معماري و ديوارهاي خشتي را كشف كردند. مطالعات ژئوفيزيك، بررسي‌هايي است كه در آن كارشناسان با استفاده از دستگاه‌هاي الكترونيكي و حس‌گرها، بقاياي معماري مدفون زير خاك را بدون كاوش شناسايي مي‌كنند. «جبرئيل نوكنده»، سرپرست هيات باستان‌شناسي و مدير پروژه ديوار تاريخي گرگان در مورد مطالعات ژئوفيزيك انجام گرفته در ديوار تاريخي گرگان، گفت: « در مسير ديوار تاريخي گرگان، 40 قلعه تاريخي وجود دارد وي با اشاره به اين نكته كه 6 هكتار از ديوار مورد مطالعه قرار گرفته است، گفت: «كارشناسان با انجام مطالعات گسترده توانسته‌اند بيش از 3 فضاي مسكوني و بخش‌هايي از ديوارهاي خشتي را شناسايي كنند. اين بررسي‌ها نشان مي‌دهد كه قلعه‌هاي اطراف ديوار محل سكونت انسان ها بوده است.» به نوكنده مطالعات ژئوفيزيك صورت گرفته مي تواند بخشي از سوالات مربوط به اين محوطه را پاسخ گو باشد. وي يادآور شد: «بخش عمده‌اي از ديوار 200 كيلومتري تاريخي گرگان در زير خاك مدفون است و كاوش و شناسايي تمام بخش‌هاي ديوار هنوز امكان‌پذير نيست.» تيم باستان شناسي قصد دارد با كمك مطالعات ژئوفيزيك ديوار و بدون كاوش‌هاي باستان‌شناسي، بخش‌هاي مختلف ديوار را شناسايي و اهميت هر قسمت از ديوار را مشخص كند. تاكنون در جريان كاوش‌هاي باستان‌شناسي در ديوار گرگان كارشناسان توانسته‌اند بقاياي معماري و يك آتشكده دوره ساساني را شناسايي كنند. بسياري از كارشناسان معتقدند ديوار تاريخي گرگان همزمان با ديوار چين ساخته شده و هر دو اين بناها براي مقابله با گروهي از مهاجمان به نام هپتالي‌ها كه از شمال وارد مي‌شده‌اند ساخته شده است. طرز ساخت خشت: نخست مقداري خاک رس خالص تهيه شده وپس از آميختن با آب به خوبي ورز داده مي شود تا چسبندگي آن بيشتر شود . آنگاه گل بدست آمده را در قالبي چوبي ( قالب خشت مالي ) ريخته وسطح آن را با دست هموار مي کند . سپس قالب را جدا کرده وخشت را در برابر تابش آفتاب قرار مي دهند تا بسته به ميزان گرمي هوا بين يک تا چند روز خشک شود . خشت بدست آمده را ، خشت خام گويند . وچنانچه آن را در کوره برده وبپزند ، خشت بدان خشت پخته يا آجرگويند خشت هاي اوليه قالب نداشتند و با دست ساخته مي شدند و آن را به تقليد از لاد هايي که سيل بر جاي ميگذاشت (گل رس به صورت ورقه ورقه)درست مي کردند ويا از همان لاد ها استفاده ميشد به نظر ميرسد قديمي ترين خشت ها متعلق به گنج دره مي باشد خشت هاي تپه سيلک کلوخه اي از خاک بوده که در کف دست با خشونت درست شده بود و در آفتاب خشک مي شد (بيضي شکل)اولين قالب هاي خشتي چوبي بوده اند .اگر خاک خشت خالص بود خشت ترک مي خورد براي همين از ماسه دستي و کاه يا سبزيجات خشک شده استفاده مي شده اگر ماسه زياد بود (ريگ بوم)ابعاد خشت را کوچکتر مي گرفتند طول(15-16وقطري معادل3-5) روش ساخت:ابتدا گل را درون قالب چوبي روي سطح صاف مي ريختند وروي آن را صاف مي کردند بعد قالب را باز کرده 4 الي 5 روز در هواي آزادقرار مي دادند .در ساخت خشت هاي بزرگ گل را با پهن و يا کاه مخلوط مي کردند در خشت هاي دست ساز زاغه از مخلوط گل و سبزيجات و شن ريزه استفاده شده است .خشت هاي مسجد جامع يزد ژاژ به کار رفته که همان عملکرد کاه را دارد به خشت هاي درست مربع و به نيمه مستطيل گويند پي ديوار خشتي در نقاط مرطوب شفته و در نقاط خشک چرز (شفته بدون آهک يا کم آهک است)و ملات ديوار خشتي معمولاً گل بوده است خاک رس يا گل براي استفاده در اندود در ملات يا اندود خاک به صورت معمولي در مخلوط با آب قابليتي براي کار نداشت بايدگل را کاملاً ورز ميدادند که بعداًترک نخورد وقتي چسبندگي گل زياد بود به آن کمي ماسه اضافه ميکردند براي ورز دادن ابتداخاک را کوپه کرده و بعد در آن آب ميريختند و آخوره مي کردند پس از آن نوبت خش کردن بود (به هم زدن و چنگ زدن)خش زدن هم با دست بوده و هم با وسيله اي شانه مانند به نام رته اين وسيله پارويي چوبي بود که روي آن ميخ هاي چوبي کوبيده بودند پس از خش کردن گل را ورز ميدادند که با کمک پا انجام مي شده و تا گل به صورت موئينه در آيد انواع خاک در ايران با آن که در معماري ايران از مصالح بوم آورد استفاده مي شده در نقاطي که خاک رس خوب نداشت خاک مناسب را از نقاط نزديک فراهم ميکردند در گنبد امام رضا از گل ارمني استفاده کردندکه بسيار خوشرنگ است در شيراز گل خوب را از لار مي آوردند و يا در همان جا خشت وآجر را درست مي کردند . در منطقه فارس در ناحيه خانخوره نوعي گل به دست آمده که رنگش ارغواني و به خوبي گل ارمني است در کف سازي تخت جمشيد از اين نوع گل استفاده شده است وبراي استفاده خشت پخته را به صورت پودر در آورده و با آهک مخلوط مي کردند مخلوط حاصل رنگ ارغواني داشت و ترک هم نمي خورد در مسجد فهرج نيز همين کف سازي است ولي از گل نر (که رنگش نخودي تيره است استفاده مي شده.در خراسان از گل جام که از دشت آهوان بين سمنان ودامغان به دست مي آمده رنگ اين گل هم به ارغواني مي زند .در اصفهان از دهي به نام بلان (balan)در نزديکي نائين گل مي آوردند که علاوه بر بنائي براي کوزه گري نيز مناسب مي باشد در آ ذر بايجان گل اهر که ارغواني بود در منطقه نطنز خاکي شيري رنگ که مناسب براي اندود بام ها بوده استفاده شده است در منطقه نراق و دليجان خاکي اردهاي رنگ وجود دارد که مناسب براي اندود بود در منطقه کرمان (سيرجان)گل سياه رنگ که هم در ساختمان سازي و هم در قليان سازي کاربرد داشت مقاوم سازي سازه هاي خشتي البته اين تجربه وجود دارد و بسياري از كشورها همچون ايتاليا در اين زمينه كار كرده اند و آثار تاريخي متعدد در جهان تاكنون در برابر زلزله مقاوم سازي شده و مي توان از اين تجربه ها استفاده كرد ... . امكان مقاوم سازي بناهاي خشتي با درصدي از خطا وجود دارد و متخصصاني هستند كه در اين زمينه فعاليت كنند اما در عين حال بايد هزينه هاي اين پروژه تامين شود و به دليل سنگين بودن اين هزينه عملا نمي توان پروژه مقاوم سازي بناهاي تاريخي را در وسعت يك شهر اجرا كرد. ضمن اين كه مقاوم سازي بناهاي سنگي در ايتاليا به مراتب هزينه كمتري از مقاوم سازي بناهاي خشتي در ايران خواهد داشت. زيرا بحث مقاوم سازي بناهاي سنگي از طريق تزريق بتن و مقاوم سازي محل اتصال سنگ ها امكان پذير است اما در مورد خشت نمي توان چنين اقدامي كرد زيرا خشت به شدت آسيب پذير بوده و با كمترين كششي فرو مي پاشد. خير، نمي توان مثلا در خشت بتن تزريق كرد، زيرا اساسا خشت از جمله مصالحي است كه كمترين مقاومت را در برابر كشش هاي جانبي از خود نشان مي دهد. مقاومت خشت در برابر كشش پنج كيلوگرم بر سانتي متر مربع و مقاومت بتن حدود 100 كيلوگرم بر سانتي متر مربع است در حال حاضر مجموعه مطالعات در اين زمينه به طور مشخص در مورد روند مقاوم سازي بناهايي كه مقاوم شدند مانند پايگاه باستان شناسي ميبد موجود است اما اساسا طرح مطالعاتي جداگانه اي براي مقاوم سازي تمام سازه هاي خشتي در اين مركز تهيه نشده اما تجربه مقاوم سازي بناي خشتي، پايگاه پژوهشي ميبد را مي توان تا اندازه اي براي ساير بناهاي مشابه تعميم داد. البته بايد توجه داشت كه هر بنايي با هر مصالحي كه ساخته شده باشد نيازمند طرح ويژه اي براي مقاوم سازي است و نمي توان بر اساس اصول يكساني در زمينه مقاوم سازي همه بنا هاي خشتي اقدام كرد. * در تجربه مقاوم سازي سازه هاي خشتي در ميبد از چه شيوه هايي استفاده كرديد و مراحل كار چگونه است؟ _ بناهاي خشتي داراي معماري ويژه اي هستند و مقاوم سازي آنها نيز بايد متناسب و هماهنگ با همين نوع مصالح و معماري صورت گيرد. در بناهاي مقاوم سازي شده در ميبد زير تمام طاق ها با استفاده از تراورزهاي چوبي كلاف كشي شده است كه اين كلاف كشي مانع از فروپاشي و گسست بنا در اثر فشار نيروهاي جانبي مي شود. جرزهاي موجود در بنا نيز براي افزايش يكپارچگي آن به يكديگر كلاف شده اند. اما همه اين اقدامات براساس اصول حفظ و احياي بناهاي تاريخي بوده و عملا چهره بصري و اصالت تاريخي آن را نيز مخدوش نكرده است. * در حال حاضر مي توانيد ميزان مقاومت اين بنا را در برابر زلزله تعيين كنيد؟ يعني بر اساس اين نوع مقاوم سازي كه شما انجام داديد اين سازه خشتي در برابر زمين لرزه اي معادل چند ريشتر مي تواند مقاومت كند؟ _ نمي توان به درستي تعيين كرد كه اين بناي مقاوم شده در برابر چند ريشتر زلزله مقاومت مي كند. زيرا ميزان مقاومت بنا در چنين شرايطي به شدت حركت جريان هاي رانشي زمين نيز بستگي دارد. در مورد بناهايي كه با مصالح ديگر ساخته شده اند نيز اين موضوع صادق است و شايد تنها بتوان ميزان مقاومت را تخمين زد. * ميزان مقاومت اين بنا را چند ريشتر مي توان تخمين زد؟ _ در مورد اين موضوع به طور مشخص كار نشده است اما به هر حال بنا با استفاده از تراورزهاي چوبي مستحكم به شيوه اي اصولي كلاف كشي شده و انتظار مي رود كه در برابر زلزله هاي احتمالي و فشار نيروهاي جانبي ايستايي و يكپارچكي خود را حفظ كند. ضمن اين كه ميزان مقاومت سازه در برابر زلزله بستگي به عوامل ديگري نظير پشت بندها و ... دارد. * يكي از مهم ترين دلايل فروپاشي بناهاي خشتي بر اثر زلزله و يا فشار نيروهاي جانبي، مقاومت ضعيف ديوارهاي باربر سازه است. با شيوه مقاوم سازي كه در ميبد تجربه شده است، آيا اين معضل برطرف مي شود؟ _ اين ديوارها با تراورزهاي چوبي مقاوم شدند اما در سنجش ميزان مقاومت ديوارها تكيه گاه هاي آنها نيز اهميت دارد. در بناهاي خشتي قطعا چوب بيش از خشت مقاومت مي كند. به ويژه تراورزهايي كه از چوب هاي مقاوم شده تهيه شده اند، نه چوب هاي مرطوب كه در هنگام مقاوم سازي و كلاف بندي مشكل ايجاد مي كنند. مهمترين مساله اي كه در مورد حفظ يكپارچگي بنا به هنگام مقاوم سازي بايد مورد توجه قرار گيرد، استفاده مناسب از شيوه مقاوم سازي بناي خشتي است. بناهاي خشتي را بايد با توجه به مصالح خودشان مقاوم كرد. اين كار نيازمند مهارت هاي خاص مقاوم سازي است. استفاده از تيرآهن و يا آهن براي مقاوم سازي يك سازه خشتي، ضريب سختي آن را به كلي در هم مي ريزد. در چنين شرايطي و در صورت وقوع زلزله مصالح به كاررفته در بنا نه تنها موجب حفظ يكپارچگي آن نخواهند شد، بلكه عليه هم كار كرده و سرعت تخريب بنا را شدت مي بخشند. ميزان يكپارچگي ديوارهاي باربر نيز با كلاف كشي هاي انجام شده در طاق ها و استفاده از تراورزهاي چوبي تا اندازه زيادي تضمين مي شود. * مقاومت اين تراورزهاي چوبي تا چه اندازه است؟ _ اين تراورزها از چوب هايي تهيه شدند كه زماني به عنوان ريل هاي راه آهن مورد استفاده قرار مي گرفته و صدها تن وزن ترن هاي مختلف و باري را تحمل مي كرده است. بنابر اين چوب آنها مقاومت نهايي خود را به دست آورده است. با توجه به مقاومت بالاي اين نوع تراورزها مي توان ادعا كرد كه آنها در برخي موارد مي توانند مقاومتي معادل تيرآهن و يا حتي بالاتر از آن را از خود نشان دهند. * بسياري از مهندسان سازه معتقدند كه اساسا مصالح خشتي را به دليل آسيب پذيري آنها نمي توان مقاوم كرد و به همين دليل در ساخت و سازهاي جديد حتي الامكان نبايد از خشت استفاده شود. اين نظريه تا چه اندازه درست است؟ _ اين نوع برخورد، حذفي است. نبايد صورت مساله را پاك كرد براي مثال بر اثر زلزله پنجم دي ماه گذشته در بم بناهاي خشتي و جديد در كنار هم تخريب شدند و اگر وسعت تخريب در اين شهر گسترده بود نه تنها به دليل مصالح سنتي بلكه به دليل عدم مقاوم سازي اصولي و كارشناسي همه بناهاي موجود در اين شهر صورت گرفت و حتي بناهاي به ظاهر مقاوم هم به كلي تخريب شدند. خشت در صورتي كه به درستي مقاوم شود مصالح مناسبي حتي براي ساخت و سازهاي جديد است. مشكل اصلي اين است كه بسياري از مردم به اشتباه تصور مي كنند كه اگر يك تيرآهن را در يك سازه خشتي به كار بگيرند مي توانند بنا را در برابر زلزله و يا خطرات ديگر مقاوم كنند. در حالي كه اساسا تيرآهن با نوع مقاوم سازي سازه هاي خشتي هيچ همخوني ندارد و به كلي ضريب سختي آن را در هم مي ريزد. اين مساله يكي از مهم ترين عوامل تخريب بناهاي خشتي در شهر بم بود و بناهاي خشتي كه در آنها تيرآهني وجود نداشت كمتر تخريب شدند و كشته هاي كمتري برجاي ماند. اگر با خشت به زبان خودش رفتار نشود، مي تواند يك عامل خطرآفرين باشد مثل همه مصالح ديگر. اما نمي توان يك راي كلي صادر كرد كه خشت مقاوم نيست. در حال حاضر سازه هاي خشتي از دوران ايلخاني در ميبد باقي مانده كه با گذشت بيش از 700 سال هنوز استحكام خود را حفظ كرده اند. قلعه تاريخي كهن دژ (نارين قلعه) كه براساس آخرين حفاري هاي مشخص شده بيش از شش هزار و 500 سال سابقه سكونت در آن وجود دارد نيز استواري خود را از دست نداده و يك بناي خشتي است. اين امر نشان دهنده مقاومت بالاي خشت است. * اما ممكن است كه اين بناها در دوره هاي مختلف تاريخي بازسازي شده باشند. يعني مقاومت اوليه آنها توان ايستايي را براي 700 سال و بيشتر نداشته و اين ماندگاري به دليل بازسازي هاي مكرر در زمان هاي گذشته باشد؟ _ اين سازه ها قطعا به طور كامل تخريب و از نو بازسازي نشدند. ببينيد هر بنايي با هر نوع مصالحي كه ساخته شده باشد، بايد در دوره هاي مختلف مقاوم سازي شود. زيرا همه مصالح حتي مقاوم ترين آنها به تدريج بر اثر فرسودگي ناشي از گذر زمان، مقاومت اوليه خود را از دست مي دهند. بنابراين اين موضوع تنها مختص بناهاي خشتي نيست. نكته مهمي كه به دنبال بررسي هاي بناهاي خشتي مانند نارين قلعه و يا ساختمان هاي باقي مانده از دوره ايلخاني روشن شده، ويژگي هاي منحصر به فرد موجود در معماري و نوع سازه هاي خشتي تاريخي است. فنوني كه آنها را براي 700 سال و حتي بيشتر استوار و ايستا نگه داشته است. براي مقاوم سازي بناهاي خشتي بايد اين فنون را بازشناسي كرد. معماري و نظام سازه اي خشتي ريشه هاي چند هزار ساله در تاريخ معماري و شهرسازي كشور ما دارد و بحث مقاوم سازي آنها، بحث امروز و ديروز نيست. قطعا در دوره هاي گذشته راهكارهايي براي مقابله با خطرات نيروهاي جانبي ناشي از زلزله و يا وزش باد وجود داشته كه بايد آنها را به درستي شناخت و به كار گرفت. * دقيقا چه فنوني در معماري و نظام سازه اي اين بناها وجود داشته است؟ _ اكنون سازه هاي خشتي باقي مانده داراي طاق هاي بلند و تكيه گاه هاي پشت به پشت هستند كه آنها را به صورت زنجيره اي سراسري و همجوار به هم پيوند مي دهد اين همجواري مقاومت و يكپارچگي آنها را تا اندازه زيادي حفظ مي كند. مطالعاتي كه در مورد سازه هاي خشتي انجام شده حاكي از آن است كه اغلب بناهاي قديمي كه با اين نوع مصالح ساخته شدند، داراي كلاف بندي بودند. طاق ها در جهت هاي مختلف نوعي وحدت سازه اي ايجاد مي كردند كه مانع از تخريب و فروپاشي در برابر نيروهاي جانبي مي شد. وجود طاق هاي بلند نيم دايره و هلالي شكل در بناهاي قديمي فشاري را كه از جانب نيروهاي جانبي به بنا وارد مي شود به شكل متناسب به ستون ها و جرزهاي اطراف و پايين سازه منتقل كرده و مانع از تخريب آن مي شوند. البته استفاده از اين طاق ها بيشتر در سازه هايي كه متعلق به دوران صفويه و قاجار هستند رواجه داشته است. بعدها و در دوران پهلوي جاي اين طاق ها را قوس هاي تيزه دار و پرخيز پر مي كنند كه اساسا طاق هاي پرخيزي بوده و ميزان مقاومت بنا را در برابر نيروهاي جانبي كاهش مي دهند. * سازه هايي خشتي كه در حال حاضر موجودند و مردم در آنها سكونت دارند داراي كدام نوع از اين طاق ها هستند؟ _ اين سازه هاي خشتي عمدتا داراي نظام سازه اي دوران صفويه به بعد هستند كه طاق هاي آنها به شكل تيزه دار طراحي شده است و مقاومت ضعيف تري نسبت به سازه هايي با طاق هاي نيم دايره و هلالي شكل دارند. * اين سازه ها را چطور؟ آيا مي توان آنها را مقاوم كرد؟ _ بله، مي توان اين سازه ها را هم با استفاده از روش هاي مقاوم سازي بناهاي خشتي، مقاوم كرد. باز هم تاكيد مي كنم بحث مقاوم سازي خشت در كشور ما كه اساسا با معماري خشتي در جهان معروف است، موضوع تازه و جديدي نيست. ايران پيش از اين و در دوره هاي مختلف نيز با زلزله هاي متعددي رو به رو بوده است اما با وجود اين لرزه خيزي ها، شهرهاي متمدن در نقاط مختلف آن شكل گرفته و براي قرن هاي متمادي به حيات خود ادامه دادند. با توجه به اين شرايط قطعا ساكنان اين شهرها براي مهار اين مساله طبيعي راه حلي داشته اند. معماري خشتي در ايران ميراث هزاره هاست و خشت و فرهنگ آن مقوله اي نيست كه بتوان به سادگي آن را به دور انداخت و فرهنگ تازه اي جايگزين آن كرد. نسل ما و همه سازمان هاي متولي در اين امر همانند سازمان ميراث فرهنگي، وزارت مسكن و شهرسازي و شهرداري ها در برابر حفاظت از اين ميراث ماندگار مسئوليت دارند و بايد از هويت اين فرهنگ و مصالح دفاع كنند. اما عملا در طرح هاي توسعه و عمران شهري كلان كشور به اين موضوع بهاي كافي داده نمي شود. بي توجهي به ارزش بافت هاي تاريخي و نابودي تدريجي اين بافت ها در دهه گذشته خود عامل موثري در كاهش مقاومت سازه هاي قديمي و همچنين خشتي بوده است. * تخريب بافت هاي تاريخي و بومي، به طور مشخص چه اثري بر ميزان مقاومت سازه هاي قديمي به ويژه سازه هاي خشتي داشته است؟ _ ببينيد، سازه هاي خشتي در دوران گذشته در بطن بافت تاريخي همگون قرار گرفته بودند. بافتي كه هر بنايي در آن جاي مشخصي داشت و خود به عنوان تكيه گاه بناهايي مجاور عمل مي كرد و اين هماهنگي زنجيروار در اين بافت موجب مقاومت هنر سازه هاي موجود در برابر نيروهاي جانبي از جمله زلزله مي شد. اما در طول چند دهه گذشته وحدت سازه اي حاكم در اين بافت ها به دليل دخل و تصرف هاي جديد و تخريب سازه هاي قديمي دستخوش تغييرات جدي شد. علت تخريب بخش قابل توجهي از خانه هاي خشتي در زلزله بم، از بين رفتن ساختمان هاي همسايه و همجوار آنها بود و به بيان ساده تر تخريب بافت تاريخي و بومي منطقه. در حقيقت نبود پشت بندهاي قوي براي خانه ها، ريزش و تخريب سريع آنها را تشديد كرد. در معماري سنتي ما، محله و بافت هاي تاريخي علاوه بر اين كه بخشي از هويت شهرها محسوب مي شوند و حاوي ارزش هاي بصري و فرهنگي غني بودند، از نظر سازه اي نيز نوعي «تعاوني بافتي» در آنها حاكم بود. به گونه اي كه با حذف يكي از اين بناها، بدنه اصلي بافت به شدت آسيب مي ديد. اين هماهنگي و دقت در نوع معماري بافت هاي قديمي و مخصوصا بافت هاي خشتي نشانه اي قابل تامل از پيشرفت فنون اين رشته در نسل هاي گذشته است. معماري كه در آن هر عنصري تعريف مشخصي داشته است. اما نسل امروز بدون آگاهي از اين ظرافت ها و فرمول هاي پيچيده، اين بافت ها را تخريب مي كند و ناآگاهانه زمينه تخريب باقي مانده بناهاي موجود را نيز فراهم مي آورد. بنابراين در آسيب شناسي زلزله بم پيش از آن كه مصالح سنتي مانند خشت را متهم كنيم بايد مشخص كنيم كه در چند دهه گذشته تا چه اندازه نسبت به صيانت از اين بافت ها و معماري آنها حساسيت به خرج داده ايم.» * با توجه به اين كه احداث و بازسازي سازه هاي خشتي نيازمند استفاده از مهارت تجربي استادكاران در اين زمينه است و اين نگراني وجود دارد كه اين تجارب براي نسل هاي آينده باقي نماند در زمينه آموزش استادكاران جديد چه گام هايي برداشته شده است؟ _ اين دغدغه شايد در ميبد بيش از همه نقاط كشور وجود داشته باشد. تجارب سنتي اين حرفه به شدت آسيب پذير شده و در آستانه نابودي است. جوان ترها انگيزه اي براي يادگيري اين مهارت ها كه سينه به سينه طي چندين هزار سال منتقل شده، ندارند. البته راه حل ساده اي براي ايجاد اين انگيزه در ميبد پيشنهاد شد كه تعدادي از جوانان با حقوق هاي اندكي در اين زمينه زير نظر استادكارهاي ماهر آموزش ببينند اما تا زماني كه ي براي اين آموزش ها و ضرورت آنها وجود نداشته باشد، نمي توان اقدام اساسي در اين زمينه آغاز كرد. شايد تنها روشي كه بتواند اين آموخته هاي كهن را ماندگار كند. مكتوب كردن آنها در قالب دستور العمل هاي تجربي و اجرايي باشد. * يعني تاكنون هيچ مجموعه مدرني در اين زمينه شكل نگرفته است؟ _ اين تجربه ها تاكنون به صورت يك آيين نامه مدون ارايه نشده است اما توجه داشته باشيد اين امر بدين معنا نيست كه هيچ تجربه اي براي مقاوم سازي بناهاي خشتي در داخل كشور وجود ندارد. ضمن اين كه اساسا نمي توان براي همه بناهاي خشتي يك راه حل و نسخه نهايي ارايه كرد. ريزه كاري هاي مقاوم سازي هر بنا با بناي ديگر متفاوت است اما مي توان در مورد اصول اين كار پس از اتمام مطالعات كارشناسي لازم منشور مرمتي تهيه كرد. بحث مقاوم سازي بناهاي خشتي مقوله پيچيده و حساسي است در اين مقوله بايد براي سازه هايي كه كاربري مسكوني و شخصي دارند و سازه هايي كه جز سايت هاي باستان شناسي محسوب مي شوند مانند ارگ ها، پل ها و قلعه ها برنامه ها و راه حل هاي متفاوتي اتخاذ كرد. در حالت نخست تامين امنيت جانبي مردم و در بخش دوم صيانت از فرهنگ كشور ضرورت دارد. كه به همين دليل نبايد در مورد مقاوم سازي بناهاي تاريخي خشتي شتاب كرد زيرا اگر قرار باشد كه اين سازه ها با شيوه هاي نامناسب كه هويت آنها را دگرگون مي كند مقاوم سازي شوند، همان بهتر كه زلزله آنها را خراب كند. * البته بايد به اين نكته توجه داشت كه مردم نيازمند بناهايي هستند كه براي زندگي امروز ساخته شده باشد اما آنها اغلب تمايلي به سكونت در اين بافت ندارند. در اين مورد چه كرد؟ _ در وهله نخست هزينه هاي مقاوم سازي بناهاي در اين مناطق بايد تامين شود. خدمات شهري، نيازهاي اوليه و رفاه عمومي براي زندگي مردم علاوه بر زنده نگه داشتن بافت هاي تاريخي، ضروري است. براي ماندگاري بافت هاي خشتي و بومي بايد زندگي را در آنها احيا كرد. در چنين شرايطي است كه انگيزه حفاظت از اين ميراث تاريخي براي مردمي كه در اين مناطق سكونت دارند به دغدغه دايمي تبديل مي شود. ارايه تسهيلات دولتي و وام هاي كم بهره خود عامل موثري براي ماندگاري اين بناها براي نسل هاي آينده است. * يعني در مقاوم سازي بناهاي خشتي مي توان آنها را دقيقا با امكانات بناهاي مدرن امروزي تجهيز كرد؟ _ صد در صد، نمونه اي از بناهاي خشتي كه در ميبد بازسازي شده دقيقا با همين هدف صورت گرفته است. بر خلاف آن چه كه در اذهان عمومي جا افتاده، زندگي در سازه هاي خشتي و گلي، الزاما به معناي زندگي در محيطي ملال آور و عاري از اصول بهداشتي و رفاهي نيست. با شيوه هاي جديد حفظ و احيا و مقاوم سازي مي توان بناهايي را به شكل نوين در معماري داخلي و بر اساس ارزش هاي تاريخي در نماي خارجي طراحي كرد كه كاملا براي زندگي امروزي مناسب هستند و اين تجربه اي است كه در سراسر كشورهايي كه داراي حجم گسترده اي از بناها و بافته هاي تاريخي هستند به نتايج قابل قبولي رسيده است. * اما در حال حاضر اين وجود دارد كه اساسا نمي توان در شهري مانند بم بناهاي خشتي ساخت و اين امر اين نگراني را ايجاد كند كه هويت بم به كلي دگرگون شود. آيا راهكاري براي حفظ اين هويت و معماري و يا حتي احداث بناهاي جديد و مقاوم خشتي در بم وجود ندارد؟ _ حفظ هويت شهري مثل شهر تاريخي بم بايد جدا از تصميم گيري هاي مقطعي در نظر گرفته و در مورد آن برنامه ريزي شود. مرزهاي حوزه فرهنگ در كشور ما حوزه هاي غني و پرسابقه اي را در بر مي گيرد و هويت اين حوزه و ويژگي هاي مشترك آن بايد در اين بازسازي ها لحاظ شود. اين ريشه هاي فرهنگي آن چنان ديرپا و ارزشمند است كه بايد در طراحي جديد شهر بم از آن الهام گرفته شود. اين ايده درستي نيست كه نمي توان در بم ساختمان هاي خشتي ساخت. برعكس مي توان با مقاوم سازي اصولي اين مصالح بناهايي متناسب با فرهنگ شهر بم را در آن احداث كرد. تنها چيزي كه در اين شرايط مي تواند ضامن حفظ اصالت مصالح خشتي باشد، احداث ساختمان جديد و مقاوم در بم است. اصولا خشت يك نوع از مصالح مقاوم است كه بيش از هر نوع ديگري با محيط سازگاري دارد و به همين دليل در سال هاي گذشته نوعي اقبال جهاني نسبت به استفاده از آن پيدا شده و در بسياري از كشورهاي جهاني كه صاحب جديدترين و مدرن ترين مصالح روز دنيا هستند، اين موضوع مورد توجه قرار گرفته است. تجربه بازسازي شهرهاي جنگ زده در جنوب كشور نبايد در بازسازي شهر جديد بم تكرار شود. شهرهايي كه پس از جنگ ساخته شد اغلب با فرهنگ اصيل و بومي مردمانش ناسازگار بود و مردم به دليل اين مساله تمايلي به سكونت در اين بافت ها نداشتند. بازسازي شهر جديد بم بدون توجه به ريشه هاي فرهنگي كه پيش از اين در آن وجود داشته، قطعا مشكلات فرهنگي تازه اي را ايجاد مي كند. مشكلاتي كه در سال هاي بعد خود را نشان مي دهد. بازسازي شهر بم تنها معطوف به احياي ارگ تاريخي اين شهر نمي شود، شهر قديم بم در كنار ارگ جزيي از استخوان بندي اصلي تاريخ اين حوزه بوده و بايد حفظ هويت فرهنگي اين منطقه يكي از دغدغه هاي اصلي برنامه ريزان باشد. به گونه اي كه شهروندان بتوانند با زندگي در شهر جديد با خاطرات و هويت گذشته خود ارتباط برقرار كنند. * نگاه جهاني نسبت به استفاده از معماري خشتي چگونه است و با وجود مصالح مدرن آيا هنوز اقبالي براي استفاد از مصالح خشتي وجود دارد؟ _ رويكرد كارشناسي به استفاده از مصالح خشتي در بسياري از كشورهاي جهان به طور جدي دنبال مي شود به ويژه در كشورهايي كه خود سردمدار پيشرفته ترين مجامع و شيوه هاي شهرسازي مدرن هستند. در فرانسه اقدامات جدي و زيربنايي توسط مجامح دانشگاهي در اين زمينه و براي مقاوم سازي بناهاي خشتي آغاز شده است و هم اكنون براي آنها اين اميدواري موجود دارد كه بتوانند با استفاده از روش هاي علمي، خشت را مقاوم كرده و براي احداث ساختمان هاي چند طبقه استفاده و توليد در تيراژ بالا استفاده كنند. چنين رويكردي در ژاپن كه يكي از زلزله خيزترين كشورهاي جهان محسوب شده و بالاترين تكنولوژي را در زمينه زلزله شناسي و زلزله خيزي و همچنين ساخت بناهاي مقاوم در برابر زلزله در اختيار دارد، قابل توجه است. در حال حاضر مطالعات گسترده اي در اين كشور در زمينه مقاوم سازي خشت در برابر زلزله به عنوان يكي از مصالح ايده آل آغاز شده است و با توجه به اين اقبال جهاني، بي انصافي است كه ما در داخل كشور با بي توجهي زمينه تخريب بناهاي خشتي را فراهم كنيم. * دقيقا چه مزايايي در خشت موجب اين رويكرد جهاني براي استفاده مجدد از آن شده است؟ _ اصلي ترين بحث و مزيت در مورد مصالح خشتي در دسترس بودن اين مصالح است. گل و خاك براي تهيه خشت از منطقه اي كه تهيه مي شود به همان منطقه باز مي گردد و بازيافت كامل مصالح خشتي بدون كمترين آسيبي به طبيعت كاملا با اصول حفاظت محيط زيست و توسعه پايدار منطبق است. از سوي ديگر خشت از نظر اقتصادي نيز حايز اهميت بوده و در صورت تخريب خطر كمتري را براي ساكنان ايجاد مي كند. ضمن اين كه خشت امواج مزاحم و اشعه هاي مضر براي سلامتي انسان را از خود عبور نمي دهد و آرامش رواني ساكنان را تامين مي كند. در سال هاي گذشته بخش عمده خاك هاي ناشي از تخريب بناهاي خشتي كه در محوطه آنها وجود داشت توسط كشاورزان در اراضي كشاورزي استفاده مي شد و اين نشان دهنده برگشت پذيري كامل خشت به محيط زيست است حفاظت از بنا هاي خشتي خلاصه:بحثي درمورد چگونگي حفاظت ازبناهاي خشتي: 1- شيوه نگهداري ازبناهاي خشتي با همان نماي خشتي، 3- شيوه نگهداري بنا بكمك تجديد پوشش‌هاي خاص، 3- شيوه نگهداري در زمينه مقاوم ساختن خود خشت ويا تجديد پوشش و اندود اصلي اثرو يا ايجاد پوشش حفاظتي كاهگل ـ اندود كاهگل و سيكل، ملاط قيرچارو. خشت و نقش عامل پوشش و اندُود، در حفظ بناهاي خشتي دكتر پرويز ورجاوند استاد دانشگاه تهران و مشاور سازمان ملي حفاظت آثار باستاني ايران در مورد بحث مربوط به چگونگي حفاظت از بناهاي خشتي بنظر ميرسد جا داشته باشد تا اين گفتگو را در سه زمينه زير طرح و درباره آن به سخن پرداخت: الف- مسائل مربوط به حفظ واحدهاي خشتي بصورت موجود باين نحو كه نماي خشتي اثر بدون هيچگونه پوششي همچنان كه هست باقي بماند و دستخوش ويراني و تباهي نشود. ب- دو ديگر عبارتست از بررسي نحوه حفاظت اين آثار بكمك تجديد پوشش‌هاي نخستين آنها و يا پوشش‌هائي خاص، متناسب با وضع و حالت كلي بنا. پ- سه ديگر آنكه ايجاب ميكند تا قبل از انجام اقدامات لازم در زمينه مقاوم ساختن خود خشت و يا تجديد پوشش و اندود اصلي اثر، اقدامات حفاظتي بصورت ايجاد سرپناه و يا انجام پوشش حفاظتي كاهگل (بخصوص در زمينه آثار خشتي كه در طي حفاريها بدست ميآيد) صورت پذيرد. همچنين فراهم ساختن موجبات خارج ساختن هر چه سريعتر آب و از بين بردن رطوبت داخل و پيرامون اثر. نماي قسمتي از ديوار مكشوف در تپه پيش از تاريخي سيلك كاشان اينك در زير به بحث درباره هر يك از موارد بالا ميپردازد. 1- بحث درباره مورد الف: براي آنكه بتوان بناهاي خشتي را بدون هيچگونه پوششي با همان نماي خشتي آنها محفوظ نگهداشت سخن متوجه اين مسئله ميگردد كه چگونه بايد بر مقاومت اين ماده (يعني خشت) افزود و آنرا پايدار ساخت و در اين زمينه موضوع متوجه اين امر ميگردد كه چه عواملي در كار تخريب خشت مؤثر هستند و راه مبارزه با آنها چيست. در اين مرحله است كه پاي آزمايشگاه بميان ميآيد تا ببينيم كه هر خشتي از چه موادي ساخته شده و اين خشت‌ها در برابر كداميك از عوامل طبيعي پايدار هستند و در برابر كداميك ناپايدارند. آزمايشگاههاي فيريك و شيمي خاص تجربه مواد و اندازه‌گيري ميزان قدرت تخريب عوامل طبيعي از چند نظر موضوع را مورد بررسي قرار ميدهد. موقع جغرافيائي منطقه و شرايط اقليمي محل يعني اينكه بطور مثال: بنا در منطقه مرتفع قرار دارد يا در دشت، ميزان ريزش‌هاي آسماني در محل چقدر است، آيا در تمام طول سال بارش وجود دارد يا منحصر به يك دوران كوتاه است، آيا همزمان با ريزش‌هاي آسماني سرماي هوا نيز كاهش پيدا ميكند و يخ‌بندان ميشود، شدت و فشار باران همراه با وزش باد ميبارد يا خير. دورنماي جالبي از ارگ عظيم بم. در اين تصوير گوشه‌اي از واحدهاي ساختماني اين اثر بزرگ تاريخي كه از خشت ساخته شد ه ديده ميشود. تاريخ بناي ارگ بم به دوره اشكانيان وساسانيان مربوط ميگردد در همين زمينه ايجاب ميكند تا ميزان رطوبت هواي منطقه در فصل‌هاي مختلف تعيين گردد. همچنين بايد مسئله اختلاف درجه حرارت در فصلهاي مختلف و در شبانه‌‌روز تعيين شود. ايجاب ميكند تا وضع وزش بادهاي دائمي و موسمي از نظر شدت و جهت و زمان نيز مشخص گردد. اين اطلاعات ميبايست همه در محل مورد بررسي قرار گيرد و حتي نقش اين عوامل در قسمت‌هاي مختلف بنا بطور جداگانه مورد بررسي قرار گيرد. زيرا بطور مثال ميزان زيان وارد برنماي شمالي و جنوبي بنا در برابر ريزش‌هاي آسماني متفاوت است يا اينكه اگر باد همراه با شن باشد و بدون باران لطمه‌ايكه به بنا ميزند بگونه فرسايش است. انواع خشت‌ها در زمينه‌انجام بررسيهاي آزمايشگاهي موضوع شناخت جنس خود خشت و ملاط بكار رفته در بنا نيز داراي ارزش خاصي است. بر اساس مطالعاتي كه تاكنون صورت گرفته است جنس خشت‌هائي كه در بناهاي باستاني و تاريخي ايران و بين النهرين بكار رفته‌اند از چند تركيب زير خارج نيست: الف:خاك رس همگن معدني. ب:خاك رس نرم با مخلوطي از شكر سنگ. ت:خاك رس با مخلوطي از كاه، شن يا خرده سنگ. ث:خشت ساخته شده از خاك آوار يا باقيمانده آثار ساختماني زمانهاي پيش. ج:خشت‌هائي كه در تركيب آنها گذشته از خاك رس خاكستر نيز بكار رفته است و اغلب رنگ تيره دارند. چ:خشت‌هائي كه در تركيب آنها موي بز بكار رفته است. ح:خشت‌هائي كه در تركيب آنها پشم شتر بكار رفته است. خ:خشت‌هائي كه در تركيب آنها خاك رس و پِهِن بكار رفته است. د:خشت‌هائيكه در تركيب آنها خاك رس و پوست برنج (شلتوك) بكار رفته است. ذ:خشت‌هائيكه در تركيب آنها خاك رس و الياف خرما بكار رفته است. اين نوع خشت را (سازو) نامند. در بين اين خشتها با توجه به ميزان همگن بودن مواد تركيبي‌آنها و بازي كردن يكنواخت و غير يكنواخت آنها (انبساط و انقباض) در اثر گرما و سرما، برخي در برابر عوامل طبيعي پايدارترند و برخي زودتر دچار تلاشي ميشوند. نوع ملاط نيز در امر حفاظت از بناهاي خشتي و مقوم ساختن آنها در برابر عوامل مختلف بي تأثير نخواهد بود. نماي قسمتي از حصار و يكي از برج‌هاي باروي قديمي يزد كه از خشت بنا شده و همچنان برپا است زلزله و حركات زمين: عامل ديگري كه در امر خراب كردن و متلاشي ساختن بناهاي خشتي نقش مؤثري دارد عبارتست از پديده زلزله و حركات خاص زمين كه برخلاف ديگر عوامل طبيعي اثر آن تدريجي نبوده و ناگهاني است. در اين باره ضرورت دارد تا مسئله بيشتر در زمينه شكل و فرم بنا و بخصوص نوع پوشش‌ها مورد مطالعه قرار گيرد. همچنين بايد نوع خاص حركت زمين درمنطقه با توجه به مطالعات دقيق علمي شناخته شود. 2- بحث در باره مورد «ب» با اندود و پوشش حفاظتي موضوع قابل توجه درباره بناهاي خشتي كه نميتوان و نبايد از نظر دور داشت عبارتست از موضوع پوشش و اندود روي بنا. مدارك و شواهدي كه تاكنون از كاوشهاي باستانشناسي بدست آمده روشنگر اين امر است كه اكثريت بناهاي خشتي در زمان آباداني داراي پوشش و اندود خاص خود بوده‌اند. نوع اين پوشش و اندود درآثار دورانهاي مختلف متفاوت است بطور مثال در آثار ايلامي با پوشش آجر (خشت پخته)، آجرهاي لعابدار و ديوار نگاره (فرسك) برخورد ميكنيم. در دوره هخامنشي نيز با پوشش آجرهاي لعابدار در قسمت‌هاي خشتي برخورد ميكنيم. در آثار معماري دوران اشكاني بيشتر بناهاي خشتي داراي اندود، كاهگل وسپس پوشش تزييني ديواره نگاه (فرسك) بوده‌اند. در روران اسلامي نيز جز در موارد خاص و محدود نماسازي خارجي بناها داراي پوششي از آجر، سنگ، اندو گچ (استوك) و گونه‌هاي مختلف كاهگل و سيمگل و بالاخره كاشي بوده است. پوشش داخلي بناها نيز از كاهگل و ترئينات گچ‌بري بوده است. بنابراين ملاحظه ميگردد كه تلاش امروز در زمينه حفظ و نگهداري واحدهاي خشتي بدون روكش و اندود پوشش حفاظتي و به اعتباري در بسياري از موارد خلاف منطق معماري زمان است. از اينرو جا دارد در امر حفاظت از بناهاي خشتي باين نكته توجه شود كه بر اساس چه شيوه‌و سبكي بايد نسبت به حفاظت آن دسته از آثار خشتي كه پوشش خارجي آنها را ميشناسيم و بدست آورده‌ايم عمل كنيم. بطور مثال زماني كه ميدانيم پوشش خارجي زيگورات چغازنبيل از آجر بوده است و شكل و اندازه و مشخصات آجرها را نيز در دست داريم آيا باز هم بايد در انتظار يافتن نوعي ماده شيميائي براي حفاظت از اين بناي سترك حشتي آنقدر دست بدست كنيم تا بنا به نابودي كشانده شود و يا اينكه نسبت به تجديد پوشش شناخته شده با رعايت ضوابط لازم اقدام كنيم. همين امر در مورد برخي از بناهاي اسلامي نيز كه داراي پوششي از كاشي و نره آجرهاي لعبدار بوده‌اند نيز صادق است چنانكه در بسياري از موارد نقش اصلي كاشي در اين بناها بعنوان عامل طبيعي است كه در عين حال از پديده كاشي براي تزيين نماي خارجي اثر بهره جسته‌اند، با توجه باين امر حال بايد ديد اگر بخشي از كاشي‌هاي يك گنبد فرو افتد و يا قسمتي از كاشيهاي نماسازي يك ايوان فرو ريزد چه بايد كرد، آيا بايد جاي آنها را سيمان كشيد و يا اينكه با رعايت ضوابط لازم قسمت‌هاي فروريخته را با كاشي مرمت كرد. بالا- تصويري از بناي جالب و ارزنده مدرسه ضيائيه (631 ه ق) در يزد. بناي مزبور تمامي (پايه و گنبد) از خشت ساخته شده و در قسمت پايه گنيد تزئينات جالبي با خشت اجراء شده است اندود كاهگل و سيمگل در اينجا بي‌مناسبت نخواهد بود تا با استفاده از فرصتي كه دست داده است درباره برخي از انواع اندودهاي سنتي درمايه كاهگل مطالبي بيان داريم. براي پوشش و اندو بناهاي خشتي بيشتر به سه شيوه عمل شده است كاهگل مركب از مخلوط خاك رس و كاه گچ و خاك تركيبي از خاك رس و گچ. سيمگل تركيبي از خاك رس شسته آسيا شده + ريگ باد‌آورده و خاك كاه شسته. پوشش سيمگل از نظر ظرافت و جنبه تزئيني يكي از جالبترين و زيباترين انواع پوششها بشمار ميرود. نمونه‌هاي جالب اين پوشش مقاوم و در عين حال تزييني ر ادربسياري از بناهاي يزد و كرمان ميتوان مشاهده كرد. در بسياري از اين بناها براي جلوه بيشتر اثر، نبش‌ها را با گچ شمشه‌گيري ميكنند و فواصل آنها را با سيمگل اندود ميسازند. در برخي از نواي كوهستاني بجاي اندود و پوشش كاهگل از تركيب خاك رس، شن و سنگريزه استفاده منكنند. در برخي مواد نيز براي ايجاد نوعي اندود مقاوم در زير آب از تركيب خاك رس- كاه و نمك استفاده ميشود. كاربرد اين نوع اندود را در جامهاي نورگير حمامها ميتوان شاهد بود. منظره‌اي از بناي يخچال و ديگر آثار خشتي ميبد پائين- منظره يخچال جالبي در كرمان- دراين تصوير تزئينات ديوار خشتي مقابل از زيبائي خاصي برخوردار است ملاط قير چارو حال كه بحث درباره برخي از انواع اندودها پيش آمد بي‌مناسبت نخواهد بود از نوعي ملاط بسيار مقاوم و سخت نيز كه در بامها بكار برده ميشود ياد كنيم اين ملاط كه بشدت در برابر نفوذ آب مقاوم است به گونه زير تهيه ميشود: گچ نيم‌پخته كوبيده + گل كوزه ‌گري شسته و آسيا شده يا گل ارمني + شكر سنگ يا سنگ بامها (نوعي مرمريت شبيه چيني شكسته كه در رودخانه كرج بسيار يافت ميشود) از اين سنگ دانه‌هاي «گاورس» باندازه ذرت تهيه ميكنند و بعد شير آهك و شيره سوخته انگور را بجاي آب در اين معجون بكار ميبرند و پشم شتر را بآن ميافزايند. 3- بحث درباره مود «پ» و اقدامات حفاظتي آنچه كه تاكنون بيش از هر چيز موجبات ويراني و يا لطمه وارد ساختن به بسياري از بناهاي خشتي، بخصوص آثار و مجموعه‌هاي مكشوفه در حفاري‌ها را سبب شده مربوط است به عدم توجه لازم به امر اقدامات حفاظتي از اين آثار. باين عبارت كه در مورد بناهاي تاريخي استووار بر اثر تجاوز به حريم اين آثار و بي‌توجهي به تعمير و پاك كردن ناودانها و جلوگيري از انباشته شدن خاك زياد بر روي سقف و پيرامون بنا موجبات ويراني اين آثار بعلت رطوبت فراهم آمده است. در مورد مجموعه‌هاي بزرگ باستاني نيز كه در جريان حفاريها بدست آمده وضع در برخي موارد، تأسف‌آورتر است زيرا اقدامات ضروري حفاظتي بمنظور ريزش هاي آسماني از داخل و پيرامون اين آثار بكمك مجراهاي مخصوص و قرار دادن تنبوشه‌ها صورت نگرفته است نتيجه آنكه لطمه‌هاي زيادي باين آثار وارد آمده است. نمونه‌هاي اين امر را در بسياري از نقاط نظير چغازنبيل، هفت تپه، قلعه بم، نوشي‌جان و ديگر محل‌ها شاهد هستيم. بنابر اين جا دارد كه در جريان هر حفاري با كشف واحدهاي خشتي و همچنين در فضاي هر مجموعه تاريخي خشتي، اقدامات فوري و اساسي در زمينه‌ساختن مجراهاي متناسب براي خارج ساختن آب از داخل و پيرامون مجموعه صورت پذيرد. همچنين با توجه به اهميت و سطح اثر بدست آمده با استفاده از وسايل مناسب و اندودهاي كم خرج، بر روي آنها ايجاد سرپناه بشود و يا پوشش گردد. پاورقي‌ها * متن سخنراني در نخستين سمينار حفاظت بناهاي فني. 1- تركيب ملاط قير چارو بر اساس توضيح دوست 2- دانشمندم آقاي مهندس كريم پيرنيا تنظيم شده است. خشت: سنت و تكنولوژي در نگرش سنتي خشت تنها يك مصالح ساختماني محسوب نمي‌شد. بلكه «از طريق» آن خاك و زمين در معماري نقشي پيدا مي‌كرد تهران _ 28 خرداد 1384 _ پايگاه اطلاع‌رساني شهرسازي و معماري- كاظم مندگاري: توجه به خشت و به طور كلي معماري خشتي در حال حاضر چه به صورت مطالعه آثار گذشتگان و چه به صورت فعاليت‌هاي اجرايي در قالب تحقيقات آزمايشگاهي و ساخت و ساز، تمايلي را به آنچه در جهان گذشته وجود داشته است، نشان مي‌دهد. اما با وجود حقيقتي كه در اين توجه وجود دارد اين سوالات را پيش روي قرار مي‌دهد كه: آيا خشت مي‌تواند فاصله بين جهان گذشته و حال را پر كند؟ وجود بناها و شهرهاي سنتي متعدد خشتي در جهان و لزوم حفاظت و مرمت آنها و همچنين نگرش‌هاي نويني كه به مصالحي مانند گل و خشت كه در بعد فني، ساختماني و محيطي به وجود آمده، دو جهان متفاوت را در مقابل يكديگر مي‌نشاند جهان سنت و جهان تكنولوژي. تكنولوژي و خشت شايد به جرات بتوان گفت كه در ميان فيلسوفان انگشت‌شماري كه تاكنون مساله تكنولوژي را جدي گرفته‌اند، مارتين هايدگر بي‌شك در زمره پيشگامان به شمار مي‌آيد. او در «پرسش از تكنولوژي»، بيان متفاوتي از آنچه به صورت متعارف از اين واژه برداشت مي‌شود، دارد و توانسته است تا با تعمق به اين موضوع بپردازد. وي در بيان تفاوت‌ تكنولوژي جديد با آنچه در گذشته وجود داشته است، مقايسه مزرعه كشاورزي در گذشته و حال را مطرح مي‌كند كه توجه به آن مي‌تواند به خوبي تفاوت ديدگاه را در مواجهه با خشت نيز نشان دهد. «مزرعه‌اي كه قبلا كشاورز آن را كشت مي‌كرد و به نظم درمي‌آورد اكنون به گونه ديگري ظهور مي‌كند، چون قبلا كشت كردن و به نظم درآوردن هنوز به معناي مراقبت كردن و نگهداري بود. كشاورز با كار خود زمين زراعي را مورد تعرض قرار نمي‌داد. هنگام بذرپاشي، كشاورز بذر را به دست قواي ناميه (طبيعت) مي‌سپرد و بر رشد آن نظارت مي‌كرد. اما اكنون حتي كشت زمين زراعي هم گرفتار مفهوم كاملا ديگري از به نظم درآوردن شده است: به نظم درآوردن به مفهوم با طبيعت درافتادن. درافتادني كه خود به معناي تعرض به طبيعت است. كشاورزي اكنون چيزي جز صنعت ماشيني فرآورده‌هاي غذايي نيست. اكنون هوا مورد تعرض قرار مي‌گيرد تا نيتروژن خود را عرضه كند، زمين مورد تعرض قرار مي‌گيرد تا مواد معدني خود را عرضه كند.» جهان از ديدگاه تكنولوژيك فقط نوع خاصي از امكانات تمدني است، يا آنكه تحولي تاريخي در نحوه نگرش به طبيعت است. هايدگر استدلال مي‌كند كه چنين دركي از جهان شرط امكان اشتغال ما به آن نوع تكنولوژي‌هايي است كه امروزه در واقع ابداع مي‌كنيم. بنابراين، حقيقت امر فقط اين نيست كه اكنون مي‌توان به زمين به عنوان يك منبع نگريست، بلكه، افزون‌ بر اين، آنچه قبلا به عنوان سلطه طبيعت بر انسان به شمار مي‌آمد معكوس مي‌شود و اكنون اين انسان است كه از طريق تكنولوژي بر طبيعت سلطه مي‌يابد (آيدي، 1979، ص 55). انسان از زماني كه به مدد تكنولوژي اسباب و توان تجريد از سرزمين و بوم و جغرافيا، و هر نامي كه در اين حوزه قابل شناسايي است، را به دست آورد، پاسخ به نيازهاي خرد و كلان زندگي خود را از تكنولوژي و نه از محيط انتظار كرد. با توجه به مطالب پيش گفته آنچه در رويكرد تكنولوژيك دوره مدرن به خشت وجود داشته آن را به مثابه مصالح ساختماني، شي تاريخي، اقتصادي و زيبايي‌شناسانه معرفي كرده است كه براساس آن مي‌توان نگاه‌هاي مختلفي را برشمرد. از ديدگاه فني و ساختماني نگرشي كه نسبت به خشت وجود دارد نوعي تعرض است، تعرضي كه طبيعت را در برابر اين انتظار بي‌جا قرار مي‌دهد كه تامين‌كننده منابع و مصالح باشد و خشت از آن حيث كه ماده ساختماني است، از دل طبيعت استخراج و استفاده مي‌شود . در اين نگاه، توجهي كه به «خشت» صرفا به عنوان مصالح ساختماني صورت مي‌گيرد، آن را در رديف ديگر مصالح مانند سنگ، شيشه و تيرآهن قرار مي‌دهد و تنها براساس زمينه‌هاي اجرايي حفاظت و مرمت بناها و محوطه‌هاي خشتي موضوعيت پيدا مي‌كند، چرا كه جستجويي در جهت يافتن مصالح و ساختي انجام مي‌شود تا بتواند خود را با تئوري‌هاي علمي مقاومت مصالح و روش‌هاي مرمت هماهنگ كند. از بعد تاريخي، استفاده از خشت و روش‌هاي مختلف ساختماني، خود به عنوان موضوع مورد اهميت در حوزه ميراث فرهنگي تلقي مي‌شود. اينجا خشت به عنوان يك شي تاريخي، ساختن با خشت و روش‌هاي مختلف آن، مردم‌شناسي خشت و آنچه بتواند خشت را به عنوان يك «موضوع» مطرح كند. جهت نمايش و معرفي فرهنگ گذشته به آن پرداخته مي‌شود. در اينجا خشت با خارج شدن از كاركرد ساختماني خود به عنوان منبع اطلاعات به نمايش گذاشته مي‌شود. ديدگاه زيست محيطي هر چند از كاهش منابع نگران است و مشكلاتي كه بر زندگي بشر روزافزون مي‌شود را ناشي از نگاه تسلط‌آميز بر طبيعت مي‌داند اما گرايش و تمايلي را كه به خاك در مقابل چوب، فلز، بتن و سنگ دارد برخاسته از منافعي مي‌داند كه در استفاده از خاك جست‌وجو مي‌كند. بطوريكه نسبت به مصالح قبلي خشت را همواره در اولويت قرار مي‌دهد. چرا كه اگر جنگل‌ها و معادن محدود هستند و تخريب آنها نگران كننده شده است، اما خاك در سطح وسيع‌تري قابل دستيابي است و اين نگراني را شايد به فرصتي در آينده دور واگذار كند. همچنين اگر مواد ديگر با تغيير شكلي كه به خود مي‌دهند امكان بازگشت به چرخه طبيعت را به سادگي به دست نمي‌آورند اما خشت اين مسير را راحت‌تر طي مي‌كند. از بعد اقتصادي، خشت به عنوان مصالح ارزان در هر نقطه‌اي كه بتواند خاك مناسب خود را در دسترس داشته باشد چه در مرحله ساخت، چه بهره‌برداري و چه تخريب و نوسازي، فرآيندي اقتصادي را معرفي مي‌كند كه در شرايط كنوني جهان نيز قابل تامل است. بنابراين همواره استفاده از آن را در شرايط بحراني و موقتي حوادث غير مترقبه، براي اقشار كم درآمد و براي فواصل دوري كه هزينه حمل و نقل را براي مصالح ديگر افزون مي‌كند، توصيه مي‌شود. اين نحوه برخورد با خشت خودبه‌خود در شرايط متعارف و معمول اين استنباط را تقويت مي‌كند كه بناهاي خشتي فاقد ارزش اقتصادي هستند و تعبير «بناي كلنگي» را زيبنده آن مي‌داند. علاوه بر اهدافي كه در استفاده از خشت و گل آورده شد شرايط رواني موجود در جوامع شهري، نگاهي نوستالژيك و لذت‌جويانه را نيز از كاربرد خشت انتظار دارد كه هر چند سطحي به نظر مي‌رسد اما نشان از ابعاد مختلفي مي‌كند كه در حقيقت خشت وجود دارد. اين نحوه برخورد با خشت هر چند در مقابل نگاه اقتصادي است و معمولا اقشار متمكن به آن روي مي‌آورند اما در ذات خود جستجويي در دستيابي به تنوع و بهره‌برداري زيبايي‌شناسانه و جستجوي نوعي هويت و نوستالژي دارد. رويكرد سنتي به خشت جوامع سنتي، به دليل نوعي از نگرش به جهان جوامعي پر رمز و راز بوده‌اند. به قول گنون: «در هر تمدن سنتي، فعاليت بشري به هر صورت كه باشد، همواره چيزي مذهبي در خود دارد» و در اين ميان نگاه به خشت، جهاني متفاوت را آشكار مي‌كند كه همه اهدافي كه در رويكرد تكنولوژيك مورد انتظار است به عنوان نتايج خود عرضه مي‌دارد اما در عين حال هدف را چيزي ديگر قرار مي‌دهد. به طور كلي در رويكرد سنتي به خشت مواردي كه در رويكرد تكنولوژيك آورده شد به صورت توام و به عنوان نتيجه كار تلقي مي‌شود. همه علت‌هاي به وجود آورنده خشت و معماري خشتي شامل مصالح، اشكال، معمار و بنا و عملكردها، به دليل توجه به منشا خصلت علمي، به وحدت مي‌رسند و با يكديگر تعلق جمعي دارند. در نگرش سنتي خشت تنها يك مصالح ساختماني محسوب نمي‌شد. بلكه «از طريق» آن خاك و زمين در معماري نقشي پيدا مي‌كرد در حقيقت از طريق خشت كل معماري به دست مي‌آمد قابل بازسازي بود، از مكانيسم توليد آن _ كه زمين مناسب را انتخاب و نحوه ارتباط معماري با زمين را مشخص كرد _ تا روش كاربرد خشت و ساختن بنا _ كه متاثر از آن معماري را شكل مي‌داد _ و مفاهيم برخاسته از آن كه به حيات و زندگي مردم ساكن در آن معنا مي‌بخشيد. در گذشته خشت در درون زندگي مردم حضور مستمر داشت و در لحظه‌هاي مختلف زندگي به وجود انسان معنا مي‌بخشيد. سري كه در ابتداي زندگي به خشت مي‌خورد در انتهاي زندگي نيز در زير آن قرار داشت. خاك چندين ساله كشاورزي كه خود را به عنوان بهترين منبع براي توليد خشت عرضه مي‌كرد و اين چرخه موجب مي‌شد تا خشت نيز پس از سال‌ها، به عنوان بهترين خاك كشاورزي به زمين بازگردد. علاوه بر كاركردهاي معماري خشت و حضور آن در زندگي روزمره مردم، از لحاظ مباني ي و ديدگاه‌هاي عرفاني اين سرزمين چه در فرهنگ زرتشتيان كنوني و ايرانيان قبل از اسلام و چه در نزد عارفان اسلامي نيز خاك و به تبع آن خشت و گل به عنوان يكي از عناصر چهارگانه (خاك، آب، باد، آتش) از جايگاه و مرتبتي خاص برخوردار است. به منظور تعريف حضوري كه گل و خشت در زندگي مردم اين سرزمين داشته است مي‌توان با جستجو در ادبيات و ارايه باورهايي كه در ميان مردم وجود دارد، تمايز ديدگاه سنتي را در مواجهه با خشت تبيين كرد. يک شاعر قرن سيزدهم ميلادي، الهام بخش طرح هاي خانه سازى قرن 21 مى باشد معماري ساختمانهاي پايدار و مستحکم مقدمه اي بر ساختمانهاي مستحکم و جاودان تارنماي architect.org تارنماي calearth.org براى آرشيتکت نادر خليلى (Nader Khalili)،يک شاعر قرن سيزدهم ميلادي، الهام بخش طرح هاي خانه سازى قرن 21 مى باشد. ( " سوپر خشت " (Super Adobe) از خاک زير پا جهت ساختن پناهگاههايى در زمين و فضا استفاده مي کند) توسط: استيون هولگيت (Stephen Holgate) خبرنگار ويژه فايل واشنگتن (Washington File) باد و خاک و آب و آتش بنده اند با من و تو مرده با حق زنده اند جلال الدين محمد مولوي رومى (Rumi) يکى از قديمى ترين و غني تزين فرهنگهاى دنيا، جهان بيني يک شاعر ايراني قرن سيزدهم ميلادي، آزادى و فرصتهاي مناسب درمدرن ترين کشور جهان به يکى از برجسته ترين آرشيتکت هاى ايرانى الاصل تبعه آمريکا الهام مي بخشند تا جهت حل يکى از قديمى ترين مشکلات دنيا راه حل هاى نويني بيابد. مهندس نادر خليلى از موسسه پژوهشي خود در هسپريا (Hesperia) ، ايالت کاليفرنيا مى گويد: "بيش از 800 ميليون نفر در جهان يا در زاغه نشين هايى که از آهن پاره ، چوب، و گل ساخته شده زندگى مى کنند و يا اصلأ پناهگاهى ندارند. اين روياى من بوده است که براى مشکل مسکن اين افراد فکرى کنم." از اين شهر کوچک در کناره صحراى مهاوى (Mojave)، خليلى با قريب به سه دهه پژوهش کوشيده تا ثابت کند که راه حلى که او درپى آن است بر پايه توسعه مجتمع هاى تکنولوژى پيشرفته و يا روش هاى ساختمانى پرهزينه نيست، بلکه به او استفاده از ساده ترين مواد - - خاک، کيسه شن ، سيم خاردار، ويا خاک وآتش است. مهندس نادر خليلى او در مورد روش هاى ساختمانى سوپر خشت مى گويد:" حلقه هاى پلاستيکي متحدالمرکزى را در نظر گيريد که همچون اسباب بازى بچه ها، روى هم قرار مى گيرد." روش مهندس خليلي ، ريشه در تجربيات وي در ايران دارد و شامل کيسه هاي پرشن با مخلوطي از سيمان و خشت که براي بالا بردن مقاومت ، آنها با سيم خاردار به هم متصل مي شوند. "ابر خشت" روش پيشنهادي ايشان براي باز سازي شهر بم است .در اين باره مي گويند : " اين روش در حقيقت همان ,, خشت ,, قديمي ماست ؛ ولي تحولي در آن بوجود آمده است ، به طور مثال با همان مصالحي که در خرابه هاي بم هست کاملا امکان پذير است که مجددا شهر باز سازي شود.کيسه هايي که درازاي زيادي دارند ولي عرضشان حدود استاندارد 50-40سانتيمتر است ، و البته مصالح استاندارد هستند، کيسه در محل پر مي شودو بعد مي کوبيم تا کاملا فشرده شود. بدون نياز به پي، لايه هاي کيسه را روي هم قرار مي دهيم و بين آنها يک يا دو يا سه رديف سيم خاردار قرار مي دهيم،به همان درازا، و به همين شکل ديوار بالا مي رود....." مبحث جالب است ؛ بالاخص وقتي ادعاي پذيرفته بودن آن توسط قوانين ساختماني کاليفرنيا و اينکه در کاليفرنيا اجازه ي ساخت بيش از يک طبقه با اين روش ,, ابر خشت ,, داده نمي شود! چند نکته لازم است در اينجا به نقد گذاشته شود : - چرا بدون پي ؟ - جايگاه پي در سازه ي يک بنا چيست ؟ - علت ندادن اجازه به ساخت بيش از يک طبقه ، بااستفاده از اين روش ، مطابق قوانين کاليفرنيا چيست ؟ - مفهوم يک يا دو يا سه رديف سيم خاردار، آيا نشاني از بلاتکليفي محاسبات سازه اي نيست؟ - مصالح استاندارد يعني چه؟ مخصوصاً در آنجائي که اشاره به بودن مصالحي که در خرابه هاي بم مي شود. اگر آن مصالح استاندارد بودند؛ چرا فرو ريختند؟ - عبارت استاندارد يعني بهره مند بودن از حداقل هاي قابل قبول . ونه به معناي بالا بودن کيفيت! خوب حال با مطرح شدن سئوالات فوق ؛ با اين روش ساخت ، چه شاهکاري قرار است خلق شود که به معماري سنتي ايران زمين ؛ بالخص معماري شهر اصفهان ارجاع داده مي شود؟ اولاً چه خوب و مناسب است که ما معمارها وارد مقوله ي سازه اي نشويم . آنچه در گذشته مطرح بوده با آنچه تکنولوژي امروز ديکته مي کند؛ زمين تا آسمان متفاوت است.متأسفانه ما علم ساختمان سازي سنتي و ايراني خود را فزاموش کرده ايم و علم ساختمان سازي ( کنستراکشن) امروزجهان را نيز نياموخته ايم! جدّ معمار ما اگر به مقوله ي سازه مي پرداخت دانش لازم و کافي را در علم ساختمان سازي خويش داشت ؛ چون به خوبي مصالحي را که با آن کار مي کرد را مي شناخت و به چگونگي عملکرد آن در شرايط مختلف آگاهي کامل داشت و با يک دوره ي مثلاً 5-6 ساله ي تحصيلات دانشگاهي مدعي فراگيري تمام حيطه هاي دانش ساختمان سازي هم نبود ! خاک کارگاه ساختماني خورده بود ساليان دراز و موي سفيد کرده بود طي روزگار؛ آنهم پيش اساتيدي که واقعاً حق استادي داشتند! خوشبختانه هنوز در ايران و در ايندوره ي زماني کساني هستند که دانش کافي به اين علم دارند و لزومي به وارد کردن متخصصان فرنگ رفته نيست. امّا مشکل آنجاست که عوامل کار بي دانش اينکارند که نه علم قديم را ميشناسند و نه علم جديد ؛ و فقط به دنبال بازار کاراين فعاليت به آن مشغول.از کارگر ساده ي ساختماني گرفته تا بنّا و معمار، آهنگر و جوشکار و قالب بند و بتن ريز گرفته تا مهندسين مان ؛ کور کورانه به تقليد غلطي ديگر ، غلط ديگري مي سازند و چه خوب بزکشان ! معماري ؛ ,, ابر خشت ,, نيست که به کمک سيم خاردار درون کيسه ها بهم بجسبد و سرهم بالا بيايد. اين همان ,,چينه,, است ، که نام ابر خشت به خود در قالبي نومي گيرد و همان فاجعه اي که به زياد باوري خود ؛ سير به قهقرا مي بريم ! بياييد بدنبال دانش درست علم ساختمان سازي سنتي ايراني آن را با مصالح ساختماني امروزه تلفيق دهيم و به همراه دانش روز اين علم ، بدرستي بکار گيريم . معدود متخصصان اين رشته را در يابيم و از استادي ايشان بهره گيريم . کارگر و بنّا و معماران را به اين دانش مسلح کنيم و از اشتغالهاي بدون تخصص در اين رشته جلوگيري کنيم . با هزار سرباز وصد دانشجو، نه بم بلکه هيچ بيغوله اي به درستي ساخته نخواهند شد. ابر خشت يک رؤيا بيش نيست اگر سرابي بيش نباشد. نه تنها اين روش از تکنيکهاي ديگر ارزانتر است ، بلکه با اندود خشت ، بم بازسازي شده ، از بم قبل از فاجعه زلزله قابل تشخيص نخواهد بود . در مقايسه با ساختمانهاي خشت و گلي بم ،( که حدود 90 درصد از آنها در زلزله به سرعت از بين رفت ) ، طرحهاي مهندس خليلي که توسط لابراتوارهاي مستقلي در آمريکا مورد آزمايش قرار گرفته ، مقاومت کششي معادل يک کاميون پر از بتن آويخته شده از يک صخره را داراست . اين طرحها توسط مقامات کاليفرنيا در شرايط زلزه خيز محلي ، سازه هايي امن اعلام شده اند. مهندس خليلي تحصيلات معماري خود را در تهران و لس آنجلس انجام داده است . وي تحقيقاتي در انستيتوي" زمين " خويش در صحراي "Mojave "( در 50 مايلي شرق لوس آنجلس ) داشته که به عقيده وي مي تواند به عنوان تکنيکي براي ساخت در کره ماه و سياره بهرام مورد استفاده سازمان ناسا قرار گيرد. او بم را به خوبي مي شناسد و آنرا يکي از مهمترين نمونه هاي تاريخي معماري خاکي در جهان ميداند . مي گويد: روش "Super-adobe " شامل کاربرد سنتي و محلي خاک به همراه تکنيکهايي براي بالا بردن مقاومت در برابر زلزله مي باشد . با آغاز برنامه ريزي براي بازسازي شهر بم ، طرحهاي وي با وجود آنکه بسيار جذاب هستند اما هيچ تعهد اجرايي براي آنها وجود ندارد . وي باور دارد ساختمانهايش ، با طاقها و گنبدهايشان ، با محيط منطقه ارتباط بيشتري برقرار مي کنند و از سازه هاي فولادي آمريکايي ارزانتر هستند ( هزينه يک خانه دائمي که از اين روش ساخته مي شود کمي بيشتر از قيمت يک چادر است ) ، با اين وجود تعدادي از آژانسهاي کمک رساني قصد دارنداز اين تکنيک بهره جويند . مهندس خليلي به دنبال ايجاد يک مرکز تحقيقاتي نه فقط در رابطه با بم بلکه در ارتباط با همه آن مناطقي از ايران که از خشت و گل بنا شده اند ، مي باشد . وي مي گويد : "اين مرکز بايد به صورت غير انتفاعي و بين المللي و آزاد بر مبناي ترکيبي از تکنولوژي مدرن و سنت ايجاد گردد .اما متاسفانه تشريفات اداري در ايران قابل انعطاف نيست و به سرانجام رساندن ايده هاي نو به يک معجزه شبيه است . آيا اين زلزله آخرين بلاي طبيعي بزرگي بود که رخ داد ؟ البته که نه . ما به جاي اينکه به روشهاي قديمي به ساخت سريع خانه ها اقدام کنيم مي بايست مسيري جديد را پيدا کنيم ." خليلى معتقد است که روش هاى مورد استفاده وى فقط ضد حريق نيست و با وجود ضد سيل، طوفان و زلزله بودن مصالح ساختماني آن 40 تا 60 درصد کمتر از ساختمان هاى ديگر هزينه دربردارد. او اضافه مى کند که مقدار انرژى که از بابت استفاده از مواد طبيعى که هم در مقابل سرما وهم گرما عايق است، صرفه جويى مى شود، کل هزينه مواد استفاده شده در مصالح اصلي را در عرض چند سال پرداخت مى کند. او در موقع صحبت از سازه هاي خود از واژه " معماري پايدار" مکررأ استفاده مى کند بدين معنا که اين سازه ها بر مواد و روش هاى ساختمانى تکيه دارند که اثر بسيار ناچيزي را بر محيط زيست رنجور مى گذارد. کار مهندس خليلى، چنانکه گويى ساده ترين ايده ها ممکن است مبتکرانه ترين ايده ها نيز باشد، نه تنها اميدى براى ساکنين اين جهان است بلکه علاقه جامعه علمى را هم بعنوان ابزاري اميد بخش جهت سکنى دادن افراد در پايگاههايى آتى در ماه و يا مريخ ، بخود جلب کرده است. مسيرى که مهندس خليلي را به کشف اين حقايق بنيادى سوق داد ساده نبود. در طى دهه 1970، خليلى يکى از سرشناس ترين آرشيتکت هاى ايران بود. وى متخصص ساختمانهاي آسمان خراش بود و زندگى خود را بين دو دفتر کارش در لوس آنجلس و تهران تقسيم کرده بود. چهره او براى ميليونها ايرانى از طريق حضور مکرر وى در برنامه هاى رسانه هاي عمومي، چهره اى آشنا شده بود. با اين حال، در ميان اين شهرت و موفقيت، او پى برد که از مهندسي معمارى دلسرد شده است." او مى گويد:" من در رقابت جهت کسب پروژه ها و قراردادها بودم. اما حس کردم که دائما در يک کشاکش هستم، هرگز واقعآ براي مردم کاري نمي کردم." يک مسابقه دويدن بچه ها ، نقطه عطفى در زندگى او بود. در طى يک پيک نيک در يکى از پارکهاى تهران، تعداد زيادى از بچه ها، منجمله پسر خود او، شروع به يک مسابقه دو کردند. او مى گويد:" والدين ،بچه ها را تشويق مى کردند که سريعتر بدوند تا مسابقه را برنده شوند. پسرخود او، که فقط چهار سال ونيم سن داشت و جوانترين دونده بود، مرتب آخر مى شد. او از روى خجالت و رنجش به پدرش گفت:" من مى خواهم با خودم مسابقه بدهم." نخست ،خليلى سعى کرد پسرش را به ادامه مسابقه متقاعد کند ولى بعد از آن دست کشيد. خليلى مى گويد: " از اين رو وقتى همه رفتند، من خطى روى زمين کشيدم و او دور پارک تنها شروع به مسابقه دادن کرد." او دريافت که پسرش نه فقط از اين بابت شادتر بود، "بلکه هربار که به نقطه آغازين مسابقه مى رسيد، چيز جالبى را در پارک کشف کرده بود. او حتى از قبل هم آهسته تر مى دويد، ولى نه تنها از مسابقه خود لذت ميبرد بلکه هميشه اول ميشد." او پى برد که تجربه پسرش از زندگى اوسخن مى گويد. همانگونه که در کتاب خود " تنها دويدن"، مى گويد، با خود عهد کرد که: " من براي رسيدن به ظرفيت هاي دروني خود مسابقه مى دهم تا سعى درجلو زدن از کسان ديگر." بخش بيروني يک واحد جامع مسکوني که با استفاده از سيمهاي سوپرخشت زير ساخت است. (محل: موسسه کل ارث (Cal Earth)، هسپريا، کاليفرنيا) ديرى نگذشت که کار آرشيتکتي خود را کنار گذاشت و موتور سيکلتى خريد و براى پنج سال در جستجوى الهامى نوين سر به صحراهاى ايران گذاشت. در حينى که به کشور خود با ديدى نوين مى نگريست، او سادگى و ارزش والا يي در معمارى سنتى، بويژه درهزاران هزار دهکده هايى که از خانه هاى خشت وگلى بود، را مشاهده نمود. خليلى مى گويد:" آنها در حين سادگي در استفاده شان از عناصر طبيعى بسيار عميق بودند. من مي خواستم يادبگيرم، و در اين رويا رفتم که ساختمانهايي از خاک و آتش بسازم." او همچنين شروع به مطالعه اشعار جلال الدين محمد مولوي، ملقب به رومى (Rumi)، شاعر قرن سيزدهم ميلادي ايرانى که از وحدت وجود و عناصر چهارگانه پر بود، نمود. خليلى از نگرش مولوي الهام گرفت تا از مواد طبيعى براي مساکن مدرن استفاده کند . خليلى مى گويد:" وقتى که من در صحرا بودم، با پنج شخصيت ابدي آشنا شدم: خاک،آب، باد، آتش و مولوي. من زبان معنويتي را آموختم که در زندگى خودم جاي گرفته است. حتى کارمن امروز در هسپريا نيز از مولوي الهام گرفته است. خليلى مى گويد:" من بزودى پى بردم که اگر من ساختمان هايى از خاک بسازم – مانند خانه هاي خشتي و گلي که در دهکده ها وجوددارد - و سپس آنها را آتش بزنم، مى توانم آنها را به خانه هاى زيبا و مقاوم سفالي تبديل کنم که طول عمر بيشترى داشته باشند." او نام اين کار را " گل تافتن" يا طبق عنوان کتاب دوم خود به انگليسي " خانه هاي سفالين" گذاشت. "ولى زمان شاه، همه چيز درروال تکنولوژى پيشرفته بود و من هيچ شانسى براى کارکردن برروى طرح خود نداشتم." جالب اينجاست که وقتى انقلاب به سيستم ادارى سابق پايان داد، او موقعيتى را که بدنبال آن بود يافت. او مى گويد:" ديگر شهردارى ويا وزارتى و کاغذبازي وجود نداشت و دست من آزاد بود." خليلى دانشجويان و ديگر آرشيتکت هايى را به خود جلب کرد که براي يادگيرى ساختن مساکن امن با سازه هاى سفالين نزد او آمدند. خليلى مى گويد: " کوشيدم راهي به آنها نشان بدهم که چگونه مي توان از تلفيق هاي معماري سنتي و تکنولوژي جديدبراي زندگي مدرن استفاده کرد." ولى نهايتأ، انقلاب، نظم خود را بوجود آورد و بوروکراسى نوين مانند بوروکراسى سابق به کارشکنى تبديل شد. در سال 1981، خليلى تصميم به بازگشت به کاليفرنيا گرفت، جائيکه او قبلا آرشيتکت شناخته شده اي بود و اينک يک پست تدريس هم به او پيشنهاد شده بود. خليلى مى گويد: " فرق بين ايالات متحده و ايران فقط در تکنولوژى پيشرفته و مديريت نيست بلکه در ذوق وشوق ها و روياها است. اين بزرگترين ثروتى است که ايالات متحده مى تواند عرضه کند. هر کسى از بچه گرفته تا بزرگسال، از روياهاى خود سخن مى گويد. " خليلى مى گويد: "در عين حال من به اينجا آمدم تا ببينم که فرهنگ سنتى ايران چگونه مى تواند بر ايالات متحده تاثير بگذارد. محبوبيت اشعار مولوي رومي يک نمونه است، معماري پايدار يک نمونه ديگر. " او موادي را که در کارهاي اخير خود استفاده مي کند "سوپر خشت" مي خواند. او با اين مواد سازه هايى عمدتا از کيسه شن و سيم خاردار - - مواد زمان جنگ، که به استفاده صلح آميز درمى آيد - - مي سازد که نه فقط توجه آرشيتکت ها ى ايالات متحده که از آنها تقدير فراوانى در يافت کرده، بلکه سازمان ملل را بخود جلب کرده است. سازمان ملل علاقه زيادى به استفاده روش هاى ساده خليلى جهت ساختن پناهگاههاى اضطرارى براى پناهندگان يا براى کسانى که خانه خود را در اثر بلاهاى طبيعى از دست داده اند نشان داده است. نمايي از مدل پناهگاه هاي اضطراري جهت پناه دادن يک نفر تا يک خانواده از الگوي اوليه دهکده سازمان ملل که با استفاده از روش سوپرخشت در موسسه کل ارث ساخته شده است. مدير کل برنامه واکنش به وضع اضطراري سازمان ملل و گروه وي در ساخت اين الگو همکاري داشته، در کوچکترين اين الگوهاي مسکوني خوابيده، و بيانات بسيار مثبتي ارائه داده اند. (در مصاحبه رويتر با آنها) در طى اوايل دهه 1980، او شروع به همکارى با جامعه علمى، که اميد فراوانى به مساکن فضايى در خانه هاى سوپر خشت و سفالين او داشت، نمود. سخنرانى وى در آکادمى ملى علوم آمريکا (National Academy of Sciences) درباره استفاده از خاک ماه جهت ساختن سازه هاى ساده در ماه باعث هلهله و تشويق از طرف دلنشمندان شد - - واکنشى که معمولأ دراين طور کنفرانس هاى خشک علمي ديده نمى شود. از آنجائيکه هزينه فرستادن يک کيلوگرم ماده به فضا از دو کيلو طلا بيشتر است، شانس بالقوه استفاده از اين مواد در دسترس، بسيار محبوب بنظر مى رسد. در عين حال، در شهر هسپريا، مهندس خليلى چندين ساختمان که تمامأ از مقررات زلزله سنجى و کدهاى ديگر ساختمانى کاليفرنيا، پيروى مى کند – که در ميان سخت ترين مقررات ساختمانى در جهان محسوب مى شود - برپا نموده است. او با استفاده از کيسه هاى شنى و سيم خاردار که باعث مى شود کيسه هاى شنى ليز نخورند، اکنون مشغول ساختن بناهاي گوناگون از جمله يک خانه مدرن براي طبقه متوسط که با سه اتاق خواب و دو گاراژ در شهر هسپريا است. تعجبى ندارد که شهردار هسپريا مى گويد که خليلى قادر به ايجاد انقلابى در صنعت خانه سازى است. خليلى بيش از آنکه از " معماري پايدار" سخن گويد، از الهام خود از مولوي رومى مى گويد. خليلى مى گويد در ايران هر شخص با فرهنگى، شعر حفظ مى کند و با اشعار اين شاعر آشناست. خليلى حتى دو کتاب از گزيده اشعار مولوي را به انگليسى ترجمه کرده است و از طريق کار خليلى و بسيارى ديگر، مولوي رومى يکى از پرطرفدارترين شعرا در ايالات متحده شده است. به گفته خليلى، مولوي به " وحدت وجود" معتقد بوده و از اينکه عناصر چگونه از يکي به ديگري تبديل مي شود بسيار گفته است. او مى گويد که در پيروى از نگرش وحدت، او در صدد خلق يک واژه نامه معمارى جديد از سنت هاى قديمى نيست، بلکه درطريق نائل آمدن به نگرش خود جهت عرضه پناهگاه براى نيازمندان، و طرح سازه هاي فضايي، سعى وى در " تبلور شعر به معماري پايدار" است. جهت آشنايي بيشتربا کارهاى مهندس نادرخليلى به وب سايت کل ارث (CalEarth) مراجعه کنيد. آجر تاريخچه آجر اولين آجر، كي مورد استفاده قرار گرفت؟ اگر قرار باشد شما بادوام ترين ماده اي كه بشر ساخته است نام ببريد، قطعاً آجر خواهد بود. چون آجر از گرانيت و سنگ آهك و حتي آهن هم بيشتر عمر مي كند. البته آجر يك وسيله ساختماني جديد به شمار مي رود و امروزه در همه جاي دنيا مورد استفاده قرار مي گيرد. اما در حقيقت، تاريخچه آجر حتي قديمي تر از تاريخ تمدن بشر است! بابلي ها و مصري ها حداقل 3000 سال قبل از ميلاد مسيح آجر را ساخته و به كار مي بردند. بعضي از حفارها عقيده دارند كه آجر حتي قبل از اين تاريخ هم به كار رفته است. در زمان هاي اوليه آجر به صورت خام ساخته مي شده است. ولي معمولاً آجر را از خاك رس يا سنگ رس كه در درجه حرارت زياد پخته مي شود درست مي كنند. در زمان هاي قديم از خاك رس خام براي درست كردن آجر استفاده مي شده است و هيچ نوع وسايل و ماشين آلاتي براي ساختن آجر اختراع نشده بود. ابتدا سنگ رس را خرد كرده و با آب مخلوط مي كردند بعد چند نفر كارگر با پاي برهنه از اين مخلوط، گل دست مي كردند. بعد مقداري هم كاه به اين مخلوط اضافه مي كردند. سپس اين مخلوط رابه صورت قالب هاي مختلفي درآورده و در آفتاب مي چيدند تا خشك شوند. روش درست كردن آجر از رس خام سال ها ادامه داشت تا اين كه كشف كردند كه پختن آجر در كوره باعث مي شود كه آجر در مقابل رطوبت حتي مقاوم تر و سخت تر و خلاصه بادوام تر از آجر خام باشد، و بعد از آن كم كم كاه هم در ساختن آجر به كار رفت. اين آجرهاي خام (كه در حرارت آفتاب خشك مي شوند) به درد كشورهائي مثل انگلستان كه داراي آب و هواي مرطوب است، نمي خورند ولي در عوض در كشورهاي خاور ميانه اتفاقاً خيلي هم عمر مي كنند. به طوري كه هنور بعضي از آجرهائي كه در بابل قديم به كار ميرفته است به چشم مي خورد. آجر از قديمي ترين مصالح ساختماني است که قدمت آن بنا به عقيده برخي از باستان شناسان به ده هزار سال پيش مي رسد. در ايران بقاياي کوره هاي سفال پزي و آجر پزي در شوش و سيلک کاشان که تاريخ آنها به هزاره چهارم پيش از ميلاد مي رسد پيدا شده است. همچنين نشانه هايي از توليد و مصرف آجر در هندوستان به دست آمده که حاکي از سابقه شش هزار ساله آجر در آن کشور است وازه آجر بابلي و نام خشت هايي بوده که بر روي آنها منشورها قوانين و نظاير آنها را مي نوشتند گمان مي رود نخستين بار از پخته شدن خاک ديواره ها و کف اجاق ها به پختن آجر پي برده اند . کوره هاي آجر پزي ابتدايي بي گمان از مکان هايي تشکيل مي شده که در آن لايه هاي هيزم و خشت متناوبا روي هم چيده مي شده است. فن استفاده از آجر ازآسياي غربي به سوي غرب مصر و سپس به روم و به سمت شرق هندوستان و چين رفته است در سده چهارم اروپايي ها شروع به استفاده از آجر کردند ولي پس از مدتي از رونق افتاده و رواج مجدد از سده 12 ميلادي بوده که ابتدا از ايتاليا شروع شد. در ايران باستان ساختمان هاي بزرگ و زيبايي بنا شده اند که پاره اي از آنها هنوز پا بر جا هستند. همانگونه که در بين النهرين خاک مناسب فن آجر سازي را گسترش داد . در ايران نيز فراواني اين خاک استفاده از آن را متداول کرد و موجب مهارت بسيار معماران ايراني نيز در فن ساخت آجر و کاربرد آن شد .. ويژگي فيزيکي و شيميايي آجر از يک سو و توليد آسان و سازگاري آن با طبيعت اين سرزمين از سوي ديگر زمينه را براي کاربرد فراوان ان در معماري ايران مهيا ساخت . هر چند نقش آجر در معماري امروز ايران به لحاظ تحول در شيوه هاي ساخت و ساز و احداث ساختمانهاي بلند مرتبه . کم رنگ شده هيچ گاه فراموش نمي گردد و کم و بيش اين ماده در ساخت نما استفاده ميشود . اين پايبندي و استفاده مکرر از آجر در معماري ايران را بايد اضافه بر مقاومت و پايداري آجر از ارزشهاي زيبايي شناسي آن دانست به طوريکه پوشش آجر بر قامت بنا . آن را اصيل متين و بردبار و استوار نشان ميدهد . رنگ اخرايي آجر به ويژه در زمينه آسمان آبي ايران زيبايي چشمگيري خلق ميکند که کمتر ميتوان مشابه آن را در ساير مصالح به کار رفته در ساختمان و به ويژه مصالح جديد ديد . خشت و آجر از گدشته هاي بسيار دور مونساني صبور براي مردمان اين مرز و بوم هستند و خاطره روز هاي تلخ و شيرين را در خود دارند . کمتر کسي را ميتوان سراغ داشت که از بوي عطر خشت در کوچه هاي باران خورده به وجد نيايد ... چرا که هنوز چندان از خاطره روزهاي تلخ و شيرين را در خود دارند . چرا که هنوز چندان از خاطره روز هايي که آجر فرش حياط هر بعدازظهر تابستان آب پاشي ميشد تا اهالي خانه را براي نوشيدن چاي عصر گرد هم آورد . دور نشده ايم هر چند صنعت آهن و شيشه ما را واداشته است تا بر اين همسفر تاريخي مان بي مهري روا داريم هنوز ميل طبيعيمان تکيه بر ديوار آجري است ترکيبات آجر خاک آجر مخلوطي است از خاک رس ماسه فلدسپات سنگ آهک سولفات ها سولفورها فسفات ها کاني هاي آهن منگنز منيزيم سديم پتاسيم مواد آلي ابعاد آجر در ايران هر جا سنگ کم بوده و خاک خوب هم در دسترس بوده است آجر پزي و مصرف آجر معمول شده است اندازه آجر ايلامي حدود 10×38×38 سانيتي متر بوده پختن و مصرف آجر در زمان ساسانيان گسترش يافته و در ساختمان هاي بزرگ مانند آتشکده ها به کار رفته است اندازه آجر اين دوره حدود 44×44×7تا 8 بوده است و بعد هاي آن 20×20×3 تا4 سانتي متر کاهش يافت . در فرش کردن کف ساختمان از آجر بزرگتري به نام ختائي به ابعاد 5×25×25 سانتي متر و يا بزرگتر از آن به نام نظامي در ابعاد 40×4×5 سانتي متر استفاده مي شده است از انواع ديگر آجر در گذشته آجر قزاقي مي باشد که پيش از جنگ جهاني اول روسها آن را توليد مي کردند که ابعاد آن 5×10×20 بوده است به دليل آن که آجر از پختن خشت به دست مي آيد ابعادش کمي کوچکتر از خشت هاي همان منطقه است ابعاد آجر در هر بناي تل ريخي قطعاًنماينگر دوره تاريخي آن نيست در هر مقطع با توجه به نوع خاک و مکان و شيوه اجرا آجر را مي ساختند در دوران ماد کاربرد آجر به صورت نيمه معمول بوده ولي در دوران ايلامي به صورت درست کاربرد داشت در دوران پارت آجر ها به صورت نيمه مي باشد در قرون اوليه اسلامي تنوع آجر آجر هاي دوران ساساني معمول است در قرن چهارم هجري(آل بويه و آل زيار)آجرها به کوچکترين اندازه خود مي رسند 16/5.16/5.3/5 اين ابعاد هنوز در خوزستان به دليل نا مناسب بودن خاک معمول است در تزئينات آجري بنا هاي آل بويه آجرهاي کوچکتر نيز تراشيده و کاربرد داشته است آجرهاي به کار رفته در کف سازي ابعاد متفاوت با آجر هاي به کار رفته در ديوارها و پوشش ها داشت که اکثراًمربع بوده است آجر فرش دوره سلجوقي 40.40.4 که بعداًبه قزاقي معروف شدبهترين ابعاد براي آجر20.20.4است (به دليل شيب بندي)اين ابعاد در دوره قاجار رواج داشت و به نام آجر فرش خوانده شد در دوران مختلف ابعاد آجر ها از 2 گره حدود 13/5سانت) ويک بهر(3/3)بود و گاهي براي فرش کف آجر به صورت نره کار مي رفت و چون ضخامت آجر به روي سطح قرار مي گرفت در جا هاي پر رفت و آمد تحمل بار بيشتري داشت. اولين ساخت آجر استاندارد در ايران! پيش از صدارت "ميرزا تقي خان اميرکبير"، آجرهاي تهران که به جهت بناي عمارات دارالخلافه به کار ميرفت، هر يک نيم من تا سه چارک وزن داشت. در صدارت امير، و در پي اعتراض مردم در اين مورد، وزن معيني براي انواع آجرها تعيين گرديد و استاندارد مزبور به اطلاع عموم رسيد. روزنامه وقايع اتفاقيه شماره 20، مورخ نوزدهم شعبان 1267 ه. ق. مي نويسد : " سابقأ که آجر به جهت بنايي عمارات دارالخلافه معمول بود، عددي نيم من تا سه چارک بيشتر نبود و مردم از اين مرحله شاکي بودند. کارگزاران دولت عليه محض رعايت عموم خلق، وزن معيني به جهت آجر قرار دادند که به آن وزن از کوره بيرون آورده و به مردم بفروشند و در اين باب، به صلاحديد عاليجاهان کلانتر و معمارباشي و ملک التجار، از کوره پزها التزام گرفته که از اين قرار بفروشند و تفاوت وزن را بر قيمت بيافزايند و بنايي امسال کلأ از آجر جديد است: " آجر قالب شاهي تراش 1 عدد 1 من و 20 سير؛ آجر تراش متعارفي قديم 1 عدد 1 من و 10 سير؛ آجر نظامي به جهت فرش 1 عدد 6 من؛ آجر نظامي به جهت دندانه 1 عدد 5 من." ساخت آجر مراحل ساخت آجر عبارتند از : کندن و ستخراج مواد خام آماده سازي مواد اوليه قالب گيري خشک کردن تخليه و انبار کردن محصول انواع کوره هاي آجر پزي پس از خشک شدن خشت ها را در کوره مي چينند طرز چيدن آنها طوري است که بين آنها فاصله وجود دارد تا گازهاي داغ و شعله بتواند از لاي آنها عبور کند کوره هاي آجر پزي سه هوع هستند: کوره تنوره اي هوفمان و تونلي قابل ذکر است که کوره هاي تونلي مدرن ترين کوره هاي آجر پزي مي باشند که در آنها سراميک هاي ممتاز و صنعتي نيز مي پزند ويزگي هاي آجر آجر خوب بايد در برخورد با آجر ديگر صداي زنگ بدهد صداي زنگ نشانه سلامت توپري و مقاومت و کمي ميزان جذب آب آن است آجر خوب بايد در آتش سوزي مقاومت کند و خميري و آب نشود رنگ آجر خوب بايد يکنواخت باشد و همچنين بايد يکنواخت و سطح آن بدون حفره باشد سختي آجر بايد به اندازه اي باشد که با ناخن خط نيفتد انواع آجر 1- آجرهاي قالبي ( مهري ): در چهار ايوان از ايوانهاي هشتگانه از اين نوع آجرها استفاده شده است كه شامل ايوانهاي شمالي شرقي، جنوبي وشمال غربي است. اين آجرها كه به صورت نقوش هندسي و گياهي و گاه كتيبه اي بكار گرفته شده و در شكل هاي گوناگون مثل طبل كند، شش بند تند، پنج تند، شمشه هشت، زهره، ترنج تندو كند، پنج كند. ترقه و غيره ديده مي شود كه نقوش داخلي آنها را تزئينات اسليمي و گل و بوته تشكيل مي دهد . تصاوير 1 و 2 اين تزئينات در ايوان شمال غربي داراي عناصر تشكيل دهنده كوچكتري در مقياس با ايوانهاي ديگر است. در همه اين ايوانها نقوش از شمسه منشعب شده و در اضلاع ايوان شرقي در داخل شمسه ها كلمات محمد و علي هر كدام پنج بار تكرار گرديده است. در حد فاصل اين آجرها از كاشي هاي فيروزه اي استفاده شده است. استفاده از اين نوع تزئين قالبي كه به يكي از خصوصيات تزئين دوره ايلخاني مبدل گرديد در دوره هاي قبلي با اين مشخصات يكسان شده وجود نداشته است. در روش ديگر براي ايجاد فرم بخصوص آجرها، از قالب ويژه اي استفاده مي گرديد كه به اشكال مختلف براي تزئين قسمت هاي معيني از سطوح بنا ساخته مي شد. وجود چنين روشي، بيانگر اين است كه اولا" طرح هاي تزئيني براي سطوح مختلف قبلا" پيش بيني و طراحي مي شد. ثانيا" اين آجرها در محل تهيه و پخته مي گرديد انواع آجر غير رسي و اشکال آن آجر جوش آجر خاص در صنعت سفال پزي است که در کشورهاي صنعتي داراي اهميت ويزه اي است از اين آجر براي نماسازي ساختمان ها فرش کف پياده روها پوشش بدنه و کف آبروها و مجراهاي فاضلاب و تونل ها و ساختن دودکش ها فرش کف کارخانه ها انبارهاي کشاورزي و سالن هاي دامداري پرورش طيور استخر هاي صنعتي و جز اينها استفاده مي شود انواع خاص آجر توليدي در کشور هاي اروپايي آجر هايي در کشورهاي صنعتي اروپاتوليد مي شوند که هنوز توليد آن در ايران مرسوم نشده است از آن جمله بلوک هاي تو خالي آتش بند براي نصب دور ستون ها به منظور جلوگيري از نفوذ آتش قطعات ويزه به شکل منحني هاي کوز و کاس قطعات درپوش روي تزئينات آجري استفاده از آجرهاي رنگي در ترکيبي زيبا که نمايگر توانايي هنري معماران آن زمان بود، در ساخت اين قصر به اوج خود رسيد. قصر داريوش حتي سالها پس از انقراض سلسله هخامنشيان الگوي معماري بود. قبل از اسلام عموما" سطح آجر كاري شده را با تزئينات گچ بري مي پوشاندند تزيين به عنوان بخشي از ساختار اصلي بنا در معماري اسلامي ازابتداي شكل‌گيري آن با مصالح مختلف در انواع متفاوت با شيوه‌هاي گوناگون اجرا، نمايان شده است. معماران ايران دوران اسلامي در انتخاب و به كارگيري مصالح و هماهنگي آنها با يكديگر و كل بنا بسيار استادانه عمل نموده‌اند. آجر و كاشي را بايد مهمترين مصالح در ساخت و تزيين بناهاي دوران اسلامي به شمار آورد كه با آگاهي معماران از قابليتهاي متعدد آنها، براي قرون متمادي زينت گربناهاي دوران اسلامي به شمار مي‌رفتند. آجر به عنوان مصالح اصلي معماري ايران ابتدا در ساخت و سپس در تزيين بناها اهميت فراواني يافت و به مدت حدود 5 قرن عمده‌ تزيين بناها، شامل انواع نوشتاري، هندسي،‌ گياهي يا انواع مختلف آجر و شيوه‌هاي مختلف اجرا انجام مي‌پذيرفت. از اواخر دوران سلجوقي با استفادة آجر لعابدار در تزيينات شيوه جديدي از تزيين در معماري متداول شد كه مجموع معماري اسلامي را تحت الشعاع قرار داد. آجر كه در ابتداي استفاده به شكل ساده در تزيين نمايان شد اين بار در تلفيق با رنگ جلوه خاصي به بنا بخشيد. تلفيق آجر و كاشي از اواخر دوران سلجوقي با رنگ فيرزه‌اي و لاجوردي در انواع هندسي و نوشتاري و گياهي با تكنيك تراش، قالبي و پيش بر آغاز و د ر دوران خوارزمشاهي با كاربرد رنگ سفيد ابعاد گسترده‌تري پيدا مي‌كند تزيينات آجر و كاشي اين دو دوره همزمان با برپايي ساختمان و در متن بنا شكل مي‌گرفت. با شروع دوران ايلخاني استفاده از تلفيق آجر و كاشي بيشترين تزيين بناها را به خود اختصاص داد. علي‌رغم آنكه نقوش به كار رفته در تزيين مانند دوران قبل مي‌باشد ولي رنگهاي جديد در كاشي‌هاي اين دوره نمايان مي‌شود و با تغيير در روش‌هاي ساختماني شيوه‌هاي اجراي تزيينات نيز تغيير مي‌كند تزيين در اين دوره بيشتر به عنوان يك روكش خارجي در ساختمان‌هاي مذهبي و غير مذهبي اين دوره به كار رفته است و برخلاف گذشته عناصر اصلي نقوش با كاشي نمايان شد. با نياز به تزيين بيشتر بناهاي با رنگ و كاربرد بيشتر گونه‌هاي جديد كاشي، سبب شد كه آجر نقش اصلي خود را در تزيين از دست داده و از اواخر دوره ايلخاني استفاده از كاشي تنها در تزيين جايگزين تزيين تلفيق آجر و كاشي مي‌شود. اوج بهره برداري از امكانات زينتي آن با وجود كاربرد عمومي آن در ساخت بناها، تا اوايل دوران اسلامي بخوبي شناخته نشد. با نفوذ اسلام و شايد محدويت هنرمندان در بكارگيري نقوش طبيعت گرابانه دوره هاي قبل زيبائي هاي بالقوه آجر، از قبيل گره سازيهاي زينتي و بافت هاي متضاد و ايجاد سايه و روشن با قرار دادن رج ها بصورت پيش آمده و تورفته، خود را نشان داد. تحقق چنين مسئله اي نقطه عطفي را در تزئينات معماري بوجود آورد كه در آن از تنوع در اندازه ها و قالب هاي مختلف، رنگ هاي گوناگون و شيوه هاي بكارگيري، بخوبي استفاده گرديد و نهايتا" طرح هاي ساده هندسي به حروف عظيم و زيبايي كوفي تبديل شد. بدين ترتيب آجر چيني ، مضومن و معناي خاصي را به سطوح ديوارها بخشيد. از سوي ديگر گره سازي آجرين با تنوع و زيبايي فراوان خود، با كتيبه هاي كوفي به كار گرفته شد كه شايد مجلل ترين و با شكوه ترين آن را بعد از دوران سلجوقي بتوان در گنبد سلطانيه يافت تصوير 2 اين تغييرات در آجر كاري تنها به منظور تاكيد روي خطوط عمده بنا نبود، بلكه به منظور متمايز كردن سطحي كه قصد تزئين آن را داشتند، مورد استفاده واقع مي شد. بطور كلي عنصر آجر در گنبد سلطانيه نقش به سزايي بر عهده دارد كه علاوه بر نقش اساسي در شالوده بنا و اتسحكام آن وظايف تزئيني متفاوتي را نيز ايفا مي كند. تزئينات آجري در اين بنا به پنج صورت به كار برده شده كه در زير ضمن توضيح در مورد كاربرد اين شيوه ها، به نمونه هايي از آنها نيز اشاره مي گرد 2- آجر كاري تزئيني : در اين روش هنرمند، تزئينات و نقوش را با استفاده از شيوه چيدن آجرها در كنار هم و نيز رنگ آنها اجرا مي كند. رگ چين آجر ها به صورت افقي و عمودي روي هم قرار مي گيرند اگر به صورت عمودي کنار هم قرار گيرند هره چين که در خراسان به آن خرند گوينداگر آجر ها ب هصورت خوابيده در يک رج قرار گيرند دوال بندي است معمولاًبراي لبه باغچه ها. آجر چيني در نما به نام هاي کله راسته <در هم <پله اي <باد بزني <وپالوده اي و.....يک نوع آجر چيني آبشاري است در نما چيني به صورت باد بزني نما را به مربعاتي تقسيم کرده هر مربع يکي به صورت افقي و يکي عمودي است. گاه نيز آجر چيني به صورت فخرومدين يعني به صورت مشبک است به نوع چيدن آجر که در نما سازي فرو رفتگي و برجستگي ايجاد مي کند هشت و گير گويند که معروفترين آن هشت و گير شيرازي مي باشد که فرو رفتگي و بر جستگي در هر شش بند و پنج رنگ تکميل و مجدداًتکرار مي شود اين آجر چيني به شش بند شيرازي نيز معروف است آجر چيني گل انداز طوري آجر ها ترکيب مي شوندکه هر آجر نسبت به رج قبل يک کلوک عقب مي رود نمونه خوب آن در مسجد جامع يزد و گنبد ارسلان جاذب در خراسان است گاهي اوقات گره سازي گل انداز با هم ترکيب مي شوند مانند امير اسماعيل ساماني در بخارا که ادامه معماري پيش از اسلام است گاهي آجر و کاشي پيش بر را هم مخلوط شده و گل انداز در متن آجر کاري مانند نگيني مي درخشت بهترين نمونه گل انداز در برج اخنجان خراسان و برج رادکان خراسان قابل ذکر است نوع ديگر آجر کاري که مادر معقلي است مربوط بهمين مقبره خواجه اتابک کرمان به چشم مي خورد در اينجا در مرکز گل انداز کاشي ها به صورت ساده به کار رفته است زيباترين و شاخص ترين معقلي مربوط به سنگان خراسان مي باشد (در راه جام به زوزن)است(گوياپاي مغولان به آن جا نرسيده است )در اينجا آجر ها به صورت مشبک گلها است و زير اين شبکه تور کاشي خود نمايي مي کند. (akhen jan( در مقرنس هاي موجود در ايوانهاي شرقي و غربي طبقه اول بنا، نقوش زيبايي را مي توان مشاهده كرد كه از تركيت آجرها در فرمها و رنگ هاي مختلف و تلفيق آنها بوجود آمده است . تصوير4 همين سبك تزئيني در طبقه اول ايوان شمال غربي در سطح صافي اجرا شده است. از ديگر نمونه هاي آجر كاري تزئيني مي توان به سبك رايج خفته راسته اشاره كرد كه در بعضي از بخش هاي سقف راهرو طبقه اول و نيز سقف ايوانها قابل مشاهده است. 3 3- آجرهاي كنده كاري : در دو ايوان از ايوان هاي هشتگانه در سمت شرقي و جنوبي از اين نوع تزئين استفاده شده است. در اين روش تزئينات بصورت آلت و لغت اجرا مي گردد كه آلت آن از آجرهاي كنده كاري شده و لغت آن از كاشي هاي فيروزه اي است در اينجا خط بند آجرهاي الت بطور مساوي و موازي كنده شده است تصوير 5 اين تزئينات كه از شمسه ده پر و هشت پر منشعب مي گردد با حاشيه اي از كاشي كاري معرق اسليمي داراي محاط شده و جذابيت خاصي بر اين ايوانها بخشيده است - آجرهاي تزئيني پيش بر : بخش ديگري از تزئينات آجري را كلمات و كتيبه ها تشكيل مي دهند. در اين روش پس از تهيه گل مخصوص و دادن ضخامت مناسب، آن را در سطح همواري قرار داده و كلمات مورد نظر را با ابزار نوك تيز از آن جدا مي كنند اين قطعات پس از پخته شدن بوسيله گچ در محل مورد نظر نصب مي گردد. 5- تزئينات تلفيقي آجر و كاشي: در اين روش كه آن را معقلي نيز مي گويند. آجر و كاشي به همراه هم و در كنار يكديگر براي تزئين بكار گرفته مي شود. در دوره ايلخاني از اين شيوه به كرات در تزئينات بناها استفاده شده است. دو نالد ويلبر ضمن شاراه به خصوصيات آجر چيني دوره سلجوقيان مي گويد طرحهاي دوره مغول داراي يك خصوصيت تازه است كه عبارت باشد از استعمال نقش كوچك لعابدار كه در داخل ديوار جاي داده مي شد و استعمال آجر كاري معلق كه تا آخر قرن چهاردهم به كل منسوخ شد. تزئين آجر با تلفيق كاشي در اين بنا در حد عالي است قسمت عمده اين تزئينات متعلق به دوره اول تزئينات ساختمان است كه با مهارت خاصي اجرا شده است. (تصاوير 7 و 8) اين نوع تزئين در طبقه اول تمام ايوانهاي هشتگانه ديده مي شود. از اين روش هم براي اجراي نقوش و هم براي اجراي كتيبه ها استفاده شده كه در ايوان هاي جنوب شرقي، شرقي و شمال غربي كاربرد كتيبه اي دارد. در تزئينات سطح خارجي وساقه گنبد و نيز بدنه مناره ها از اين شيوه بهره جسته اند تا بوسيله آن كلماتي همچون الله، محمد، علي و البقاء، بوجود آيد کاربرد آجر ها آجر ها بسته به نوع حرارتي که ديده اند به سه صورت مورد استفاده بوده است آجر (خام پخته)که حرارت کمتري ميديد و رنگش قرمز بود از لحاظ مقاومت بيشتر به خشت نزديک بود اين آجر برايساختمان هاي آبي يا ملات هاي آهکي يا ساروج بسيار مناسب بود 2:آجر پخته که به آن آب انباري گويند کاملاًپخته و رنگش شير و شکري بود و براي اتمام کارها و خزانه آب انبارها به کار مي رفت3:آجر جوش بيش از بقيه حرارت ميديد و دوام فوق العاده اي داشت و به همين علت در پله ها که در معرض پا خوردگي قرار داشت به کار مي رفت در بعضي از نقاط براي به دست آوردن شکل صاف تر منظم تر آجر را واکوب کرده خشت را قبل از بردن به کوره با دو تا تخته به کمک کمي آب وا کوفته مي کر دند و سپس دوغاب شل از گل رس به اطرافش مي کشيدند در اين حالت ممکن است آجر کمي در کوره تاب بردارد (گنبد قابوس) .نمونه است. گذري در استفاده از آجر در بناهاي دنيا باغهاي معلق بابل يکي از عجايب هفتگانه جهان، ديوار چين تنها بناي قابل رويت از کره ماه، مسجد ايا صوفيه از زيباترين بناهاي مذهبي، تاج محل، قلعه قرون وسطايي مالبورگ در لهستان، ???? معبد در پاگن برمه که بيش از نهصد سال دست نخورده باقي مانده اند، گنبد کليساي فلورانس، ??? کيلومتر سيستم فاضلاب زير زميني لندن، در يک نکته مشترک هستند: همه اين بناها از خشت پخته( آجر) ساخته شده اند. قطعه اي از يکي از ديوارهاي قصر داريوش اول در شوش که در موزه لوور پاريس نگهداري مي شود شوش پايتخت ايلام حدود ???? سال قبل از ميلاد مسيح ساخته شد و داراي مهمترين بناهاي آجري تمدن هاي اوليه بشري است. شکوه و عظمت شوش در زمان داريوش کبير به اوج خود رسيد. خرابه هاي شوش در دهه پنجم قرن ?? ميلادي توسط باستان شناسان بريتانيائي کشف شد. اما مهمترين کشفيات در شوش، از جمله حفاري و کشف تپه هاي آپادانا توسط باستان شناسان فرانسوي انجام گرفت. قسمتي از قصر داريوش و تالار معروف آن را در موزه لوور پاريس مي توان بازديد کرد. تا انقلاب ايران در بهمن 1357 انحصار تحقيقات باستان شناسي و حفاري در جنوب ايران همچنان در اختيار فرانسوي ها بود. اهميت شوش از نظر باستان شناسي و تاريخ معماري از آن جهت است که تمامي سبک هاي مختلف ساختمان سازي از مناطق مختلف جهان باستان به نحوي دوباره در شوش يافت شدند. داريوش با به کار گرفتن هنرمندان مناطق مختلف تحت سلطه خويش يکي از زيباترين شهرهاي جهان آن روز را بنا کرده بود. استفاده از آجرهاي رنگي در ترکيبي زيبا که نمايگر توانايي هنري معماران آن زمان بود، در ساخت اين قصر به اوج خود رسيد. قصر داريوش حتي سالها پس از انقراض سلسله هخامنشيان الگوي معماري بود. بعد از شوش، تيسفون پايتخت ساسانيان به مرکز معماري با آجر تبديل شد. قصر تيسفون با حدود ?? متر دهانه بدون ستون هاي باربر و سقف گنبدي آن بزرگترين بناي آجري جهان بود. مسجد ايا صوفيه در استانبول بدون اغراق اين اثر بزرگ نمايانگر تکنيک والاي معماري آن زمان بوده است. تحقيقات کمپل نشان مي دهد که حتي تا چند قرن پس از انقراض سلسله ساسانيان در بسياري از مناطقي که سنگهاي طبيعي براي ساختمان در دسترس نبوده است از اين تکنيک براي ساخت بناهاي آجري استفاده مي شده است. اين روش ساختمان سازي بعد ها توسط مسلمانان به اقصي نقاط امپراتوري اسلامي صادر شد. نويسنده در قسمتي از بخش دوم به بررسي معماري دوران ساسانيان و سامانيان مي پردازد. از زمان سامانيان و اولين خاقان چين در جهان باستان بناهاي آجري بزرگتر و بلندتري به جا مانده اند، که اين حاکي از پيشرفت هاي تکنيکي آن زمان و بوجود آمدن ابزار کار مناسب است. از شاهکارهاي معماري اين زمان مسجد ايا صوفيه در استانبول است، که در اصل به عنوان کليسا ساخته شده بود. بخارا و بناهاي آجري مسجد منار کلان در بخارا از اولين آثار معماري اسلامي مختص اين دوران، مسجد ماه خاصه در مجموعه چهار بکر بخارا و بخصوص مقبره امير منصور ساماني در بخارا، که به دستور شاه اسماعيل ساماني بنا شده بودند، به دليل ويژگيهاي آنها جايگاه مهمي در معماري اين دوره دارند. مقبره امير منصور ساماني که قرنها زير خاک مدفون بود، در سال ???? ميلادي توسط باستان شناسان روسي کشف شد. در بسياري از ساختمان ها با تالارهاي بزرگ، نظير مساجد و سالنهاي اجتماع از ويژگيهاي فيزيکي گنبد براي سقف اين تالارها استفاده مي شد. پلان دايره وار شکل معمول اين بناها بود. اما در ساخت مقبره ساماني براي اولين بار گنبد کروي بر روي يک پلان مربع شکل ساخته شد، که اين انقلابي در هنر معماري و تکنيک ساختمان سازي بود. معماران اين دوره به دليل حرام بودن مجسمه سازي در اسلام سعي بر اين داشتند که به شيوه سمبليک که پيچيدگي هاي خاص خود را داشت بناهاي مذهبي خود را تزيين کنند. مقبره امير منصور ساماني در بخارا (ازبکستان) تا قبل از پيدايش سراميک، حکاکي بر روي سنگ هنر بسيار مشکل و بر روي آجر غير ممکن بود. در مقبره ساماني از اين شيوه به نحو شايسته اي استفاده مي شود. گنبد کروي سمبل آسمان، مکعب زير آن سمبل کعبه، و ترکيب اين دو با هم سمبل جهان است. فرم سبد مانند ديوارهاي خارجي اين مقبره به نحو زيبايي بازي نور و سايه را به نمايش مي گذارد. چهار نماي اين بنا در هر زماني از روز به دليل زاويه متغير تابش خورشيد شکل متفاوتي به خود مي گيرند. معماري مذهبي در قرون وسطي در قرون وسطي، معماري مذهبي چه در اروپاي تحت نفوذ کليساي کاتوليک، چه در چين و برمه تحت نفوذ بوديسم، و يا معماري اسلامي در خاورميانه و شمال آفريقا و اسپانيا هدف مشترکي را دنبال مي کند، تمامي صاحبان قدرت در اين دوره به اهميت معماري و ساختمان به عنوان يک اثر دايمي قدرت سياسي و مذهبي پي مي برند و به شدت به ترويج آن مي پردازند. مقبره سلطان محمد خدابنده در سلطانيه در بخش سوم کتاب تاريخ جهاني آجر بناهاي مذهبي در آسياي جنوب شرقي و اروپاي مرکزي و شمالي بخصوص فرانسه، ايتاليا و آلمان بعنوان مراکز معماري اروپا و معماري اسلامي از اسپانيا تا هند مورد بررسي قرار مي گيرند. به جرات مي توان گفت که مرکز بناهاي اسلامي آجري در ايران بوده است. حاکمان مختلف اين دوره از سلجوقيان تا مغولها و تيموريان داراي سبکهاي مختلف معماري بوده اند که در تمامي آنها آجر مشترک است که مي توان از مسجد امام علي در اصفهان، مسجد منار کلان در بخارا و از همه مهمتر مقبره سلطان محمد خدابنده در سلطانيه زنجان نام برد. بخش چهارم منحصر به دوران رنسانس است. عليرغم تمرکز نويسنده بر معماري رنسانس و باروک ايتاليا که در ديگر کشورهاي اروپايي از انگلستان تا روسيه نفوذ چشمگيري داشت، قسمت عمده اي از اين بخش به بررسي تکنيکي و هنري معماري صفوي مي پردازد. عمارت عالي قاپو در ميدان نقش جهان اصفهان اصفهان که در قرون ?? و ?? ميلادي پايتخت سلجوقيان بود، با به قدرت رسيدن صفويان در سده 17 ميلادي و بخصوص در عهد شاه عباس به اوج شکوه و عظمت خود مي رسد. به جز مساجد و بناهايي نظير عالي قاپو و ميدان نقش جهان مي توان از دو پل معروف اصفهان پل خواجو و سي و سه پل نام برد. اين دو پل آجري که اصل تقارن در آنها به دقت رعايت شده است، کاملا بر خلاف پلهاي اروپايي طراحي شده اند. بناهاي ساخته شده در اين زمان بر روي پلهاي اروپايي، کاملا بدون ارزش هاي معماري بودند، چرا که در اين دوره رودخانه ها در اروپا به عنوان فاضلاب هم استفاده مي شدند و ساختمانهاي مشرف بر اين رودخانه ها و يا بر روي پلها محل مناسبي براي سکونت نبوده اند. در عوض پلهاي اصفهان بناهاي با شکوهي بودند که به عنوان مرکز اقتصادي پايتخت، نقش مهمي ايفا مي نمودند. مسجد شيخ لطف الله در ميدان نقش جهان اصفهان با پايان دوره صفويان عهد استفاده از آجر براي نماي ساختمان به عنوان سمبل معماري اسلامي نيز به تدريج از ميان مي رود. براي مثال مي توان از تاج محل در هند نام برد که از سنگ مرمر براي روبناي ساختمان استفاده شده است. بخش پنجم به بررسي معماري عصر روشنگري مي پردازد. متاسفانه در اين بخش به اندازه کافي به سبک نئوکلاسيسم و به عبارت ديگر معماري انقلابي در فرانسه توجه نمي شود و اين از معدود انتقاداتي است که مي توان به اين اثر جالب وارد دانست. بخش ششم مختص به معرفي و بررسي دوران صنعتي در اروپا و آمريکا است. با نگاهي به صنعت مدرن آجرسازي و به ويژه روند پيشرفت تکنيکي کوره هاي آجرپزي تمرکز کمپل متوجه معماري اروپاي مرکزي است. از بناهاي مسکوني براي کارگران در انگلستان و همچنين ويلاهاي شهري براي ثروتمندان تا ساختمان هاي عمومي و فرهنگي و مذهبي مورد بررسي دقيق کمپل قرار مي گيرند. نقش آجر در معماري نوين موسسه تحقيقي Evry در پاريس کار تيم معماري "کانال3" بخش هفتم را مي توان به جرأت يکي از بهترين بخشهاي اين کتاب دانست. اين بخش به بررسي و تحليل معماري قرن بيستم و استفاده آجر در سبکهاي مختلف معماري اين دوره مي پردازد. عليرغم سبکهاي کاملأ متفاوت و پيچيده معماري مدرن و تمايل کمپل به معماري اروپايي معروف به معماري مدرسه آمستردام، سعي وي در گذري بي طرف به مهمترين آثار اين دوره چشمگير است. مرکز پژوهشي موسيقي و صدا در پاريس کار رنزو پيانو او موفق مي شود آثار پيشروان معماري مدرن مانند لويي کان (Louis Kahn) را جدا از بحث هاي جانبي معرفي کند. معرفي کارهاي معماران بزرگ زمان حاضر مانند الوار آلتو (Alvar Aalto) ، رنزو پيانو (Renzo Piano)، ويلم مارينوس دودک ( Willem Marinus Dudok) ماريو بوتا (Mario Botta) و فرانک لويد رايت (Frank Lloyd Wright) در اين بخش نقش مهمي را در معرفي معماري مدرن ايفا مي کند که مطمئنا براي علاقه مندان و معماران جالب توجه است - کاشي در قرن نهم با استفاده از گچ به آن شکل آجر ميدادند و گاهي اوقات آن را رنگ نيز ميزدند در قرن دهم استفاده از آجر تراش معمول شد کاشي خشت پخته اي است که روي آن را لعاب داده باشند کاشي قابليت آمودي دارد و چون پنام(عايق)حرارتي و رطوبتي بسيار خوبي است قديميترين کاشي مربوط به هفت تپه و سپس چغازنبيل است ديوارهاي زيگورات کاشي آبي و سبز بوده در تخت جمشيد در ديوار هاي داخلي از کاشي استفاده شده است در دوران ايلامي کاشي ها به صورت (پيش بر)ودر دوران هخامنشي به صورت گره سازي با کاشي نره بود يعني چند رگ کاشي طوري کنار هم قرار مي گرفت که نقش ايجاد کند کاشي هاي تخت جمشيد به صورت پيکر برجسته سپاهيان تير انداز و جاويدان به اندازه طبيعي است به نظر مي رسد کا شيکاري در دوران پارتها و ساسا نيان فراواني خود را از دست مي دهد کاشي کاري از قرن هفت هجري به بعد به اوج خود رسيد براي لعاب کاشي از رنگ هاي معدني معمول استفاده مي شده است رنگ هاي فيروزهاي لاجوردي آجري که اکثراًاز خود آجر بود زرد قرمز بداغي (bodaghy) (بين قرمز و بنفش)و سبز رنگ هاي کاشي براي به دست آوردن رنگهاي خانواده زرد (زرد خيلي کمرنگ ليموئي گل بهي و.....) از روي سوخته يا روي سخت استفاده مي شده است يا آنتيموان آنتيموان را از ارمنستان مي آوردند براي خانواده سرخ از مخلوط هاي شنگرف (اکسيدجيوه)و گوگرد براي خانوادهسبز رنگ هاي زرد و آبي و گاهي از کات کبود و زنگار سياه و سفيد تنها در مرز بندي ها استفاده مي شده براي ساختن لعاب از کاليوم و پتاس و انواع اکسيد هاي آهن انواع کاشي کاشي لخت از زيبا ترين و فاخرترين کاشي ها مي باشد داراي بر جستگي بوده و براي آن که طرح حاصل شد و آن هارا خشت خشت مطابق طرح کنار هم قرار مي دهند کاشي لخت در قرون پنجم و ششم رواج يافت ) lakht (لعاب اين کاشي ها متفاوت است و با لاجورد شنگرف نقره طلا مس و روي است کاشي زير نقشي گل کاشي رل به اشکال مختلف هندسي مثل هشت ضلعي شش ضلعي مربع و مثلث و....... مي بريدند بعد روي آن را لعاب داده و به کوره مي بردند زماني که کاشي از کوره خارج مي شد يک زمينه رنگي ساده داشت با هم ترکيب کرده و روي آن نقش مورد نظر را طراحي مي کردند بعد دوباره به کوره مي بردند و کاشي زير نقشي پديد آمد نمونه هاي آن در ازاره هاي حرم امام رضا و خواجه ربيع است کاشي تراش يا معرق کاشي هاي ساده و معمول را در در رنگ هاي مختلف انتخاب کرده و در شکل ها و اندازه هاي گوناگون با نقش گردان مي برند اين شکل ها و طرح ها معمولاًبه صورت منحني هاي باريکي به صورت سر شاخه پيچک وگل و جوانه هستند که در هم ميروند طراحي روي اين کاشي ها بحث مفصلي دارد تنها اشاره مي شود که اين طرح هاي گردان بند بند دارند که بر اساس اين بند ها طرح ها دسته بندي مي شوند بند هاي معروف عبارتند از بند اسليمي بند ختايي بند رومي و يا آجري بهترين نمونه در قبه سبز کرمان (قراختييان)بوده است کاشي پيش بر براي تهيه کاشي را قبل از بردن به کوره و هنگامي که تر است به شکل مورد نظر در مي آورند قالب هايي از چوب يا فلز به شکل دلخواه مي سازند بعد آن را بر روي خشت دو نم و تر قرار مي دهند اطراف قالب را مي برند تا خشت همان شکل را به خود گيرد آن را لعاب داده و به کوره مي برند اگر خشت ها لعاب نداشته باشد آجر پيش بر مي شود نمونه هاي آن در در مسجد زوزن و مسجد گناباد ديده ميشود در کاشي پيش بر کاشي ها روي خود طرح ندارند فقط رنگ دارند وبه شکل خاصي بريده شده اند که کنار هم قرار مي گيرند نمونه هاي خوب در سر در خانقاه با يزيد بسطامي و شاه کار آن در مسجد سنگان زوزن که کاشي ها مثل تور به هم بافته شده است در چغا زنبيل نمونه هاي اين کاشي ديده مي شود کاشي مهري کف قالب را با نقش مورد نظر و پستي و بلندي لازم کنده کاري مي کردند و بعد خمير گل رس را در قالب ريخته تا گل خودش را بگيرد بعد قالب را در محل مناسبي برگردانده و صبر مي کردند تا گل کاملاًخشک شود سپس لعاب داده و به کوره مي بردند گاهي اوقات روي برجستگي را لعاب داده و هنگامي که خشت پخته مي شود گوديها آجر بوده و بر جستگي ها کاشي کاشي مهري را بايد نوعي کاشي پيش بر دانست نمونه هاي خوب آن در مسجد جامع يزد گنبد سلطانيه مسجد کبود تبريز ديده مي شود کاشي هفت رنگ در زمان شاه عباس بدليل سازندگي بي وقفه بنا به سليقه رايج سراسر بنا ها را با کاشي پوشانده ولي چون ساخت کاشي معرق طولاني بود کاشي هفت رنگ که داراي سرعت کمتر بود جاي آن را گرفتکاشي هاي ساده را به صورت چهار گوش کنار هم مي چينند بعد طرح مورد نظر را روي کاشي هاي ساده طراحي و رنگ آميزي مي کردند بديهي است که هر يک از کاشي ها تنها بخشي طرح کل نما را در خود داشت سپس آ ن را دوباره به کوره برده پس از بيرون آمدن کاشي هفت رنگ آماده بود کاري که با کا شي معرق ما هها طول مي کشيد با کاشي هفت رنگ ظرف دو الي سه روز به اتمام ميرسيد زيرا چيدن کاشي هاي ساده چهار گوش کنار هم خيلي سريع انجام مي گرفت و نقش انداختن روي يک صفحه بزرگ به صورت يک جا خيلي آسانتر از تراش و طراحي روي تک تک کاشي ها بود طرح کاشي ها معمولاًاسليمي و پيچکها و گل هاي زيبا بود و زمينه اي اکثراًفيروزهاي بود دوام کاشي هفت رنگ کمتر از معرق بود کاشي ابرو باد بيشتر براي فرش کف در زمان قاجار رواج يافت براي ساخت آن لعاب آبي و لعاب سفيد را روي کاشي مي ريختند چون طرح مشخصي نداشت مخلوط آزاد آبي و سفيد زيبايي خاصي به کاشي ميداد گاه تمام کف را اين گونه فرش فرش مي کردند و گاه کناره ها را نمنه آن در شمس العماره تهران ديده مي شود معقلي ترکيب سفال و کاشي را معقلي گويند نام قديم آن در هم است نمونه خوب آن در مسجد جامع اصفهان است در خط بنايي از معقلي زياد استفاده مي کردند به اين ترتيب که روي آن را شطرنجي و در خانه هاي سفيد و رنگي اسماءمقدس را به کارمي برند لعاب پران زماني که کاشي کاري تمام ميشود از وسط نقش ها يک تکه لعاب را به اندازه يک عدس ميپرانند تا رنگ خود سفال پيدا شود و مثل نگيني در وسط کاشي ها نمايان شود نمونه آن در مدرسه شهاب الدين قاسم طراز (شاه ابوالقاسم)ديده وي شود منابع کتابها معماري ايران(اجراي ساختمان با مصالح سنتي )حسين زمر شيدي تعمير و نگهداري ساختمان حسين زمر شيدي مصالح ساختماني (محمد رضا شاه نظري و علي محمد معتمد ) مصالح شناسي سياوش کباري مصالح ساختمان احمد حامي مصالح و ساختمان سام فرو تني معماري اسلامي هيلن براند معماري اسلامي پير نيا سبک شناسي پير نيا مصالح ساختمان مير محمد کريم طباطبائي معماري ايران دوره اسلامي محمد يو سف کياني هندسه و تزئيين در معماري اسلامي گل رنجيب اوغلو باز زنده سازي بنا ها و شهر هاي تاريخي محمد منصور فلامکي معماري و شهر سازي شيراز در دوره پهلوي سما نصر و ............ اينترنت ميراث فرهنگي معماران آرونا آفتاب دانشگاه شيراز دانشگاه تهران دانشگاه يزد ميراث يزد خشت ريشه هاي فرهنگي bbc Radio Farda عشق هنر معماري خاک سازمان رشد آموزش و ............. و بسياري مقالات و کتاب ها

درباره یک معمار

                                       لوئی کان 

 
       لوئی کان در روسیه متولد شد.در سال 1905 با خانوادهاش به آمریک
ا

      مهاجرت می کند.در پنسیلوانیا تحت مکتب بوزار تحصیل می کند و بین

      سالهای 57-1947 در دانشگاه ییل تدریس می کند.از سال 1950 تا 1951

       به روم می رود و . روی معماری روم تحقیق می کند و از سال 61-1957

                 شروع به تدریس در دانشگاه پنسیلوانیا می کند .


         زمان اجرای اولین ساختمان های کان به سال 1925 بر میگردد ولی تا

                             اواسط دهه 50 با اجرای   


          در آثار کان تجربیات معماری مدرن،الهامات کلاسیسم یونان و معماری

              قرون وسطی،معماری اسلامی و آکادیسم دیده میشود 

          در کل می توان گفت او در اکثریت کارها تحت تاثیر مکتب بوزار بود

                و از همین روست که در کارهای او یک نوع                           

            . نگرشی به تاریخ است و به خاطر همین او را به پست مدرنهای

                   تاریخ گرا نزدیک حس می کنیم

                تعدادی از کارهای او در حد پروژه باقی مانده است،پروژه ها

                در بالاترین حد و با پیچیدگی تمام طراحی شده اند ولی در

           زمان اجرا ،فرم ها با انتخاب مصالح مناسب و غالبا سنتی

              ساده می شوند


                کان بر خلاف استادان بر جسته پیش از خود ته در پی

              توضیح است و نه اثبات نوشته ها ،و گفتارش با ابهام

             همراه است


                در کارهای لوئی کان کاربرد دقیق مصالح و بیان قواعد

            استفاده از مصالح و تنوع استفاده کردن از مصالح  را مشاهده

             میکنیم 

           

                 درضمن مطلب فوق دزدی می باشد.

کلاژ

                     پروژه درس طراحی با دست آزاد

                                    کلاژ

استاد راهنما:باشام   دانشجویان:محمدباغبان فتوت  احسان گنابادی   جعفر حنیفه

طراحی دبیرستان بین المللی در شهرستان نور

موسسه آموزش عالی علامه محدث نوری

طرح۲   استاد راهنما:مهندس هاشمی    دانشجو:محمدباغبان فتوت

                            دبیرستان بین المللی شهرستان نور  

ایده طراحی :توجه به اقلیم منطقه و فرم های محیطی میباشد

طبقه همکف

  

   برش ب:ب

نمای غربی

کلاس درس

سالن ورزشی

سالن اجتماعات

رستوران

ورودی

طراحی بنیاد فارس شناسی

آموزشکده فنی مهندسی شهید باهنر 

طرح۱    استاد راهنما:مهندس سجادی    دانشجو:محمد باغبان فتوت

                                     طراحی بنیادفارس شناسی

ایده حجمی استفاده از نقش ترنج وسرو ناز شیراز میباشد.

 طبقه همکف

برش آ:آ

 

 

شروع

تقارن ایجاد این وبلاگ را با آغاز سال نو به فال نیک می گیریم.

عیدتون مبارک.