شيخ بهايي
در سال 953هجري در روستاي جبع از توابع بعلبك لبنان كودكي به دنيا آمد كه بعد ها نقش به سزايي در دنيا اعمال كرد . نام اين كودك محمد بود .
محمد در سن 7 سالگي به ايران آمد و از همان كودكي علاقه خاصي به فراگيري زبان فارسي نشان داد او به سرودن اشعار فارسي مخصوصأدر سبك عراقي تبحر خاصي داشت شعر او در غزل و رباعي رنگ و بوي شعر حافظ داشت در سبك مثنوي به اشعار مولانا شبيه بود .
شيخ بهايي در اشعار نام بهايي را براي خود برگزيد .آنچه شيخ بهايي را به يك شخصيت ممتاز بدل كرده است تبحر او در شاخه هاي مختلف علم و هنر است شيخ بهايي نه تنها يك فيلسوف و فقيه بزرگ بود و تأليفات متعددي از خود بر جاي گذاشت در داستان نويسي معماري شعر خوشنويسي و برخي ديگر از هنر ها نيز شهره بوده است .
او شعر را به دو زبان فارسي و عربي دنبال كرد و مثنوي هاي نان و پنير*نان و حلوا *شير و شكر را پديد آورده هنر معماري شيخ يادگار هاي زيادي دارد كه در تاريخ معماري جهان پر آوازه است حمام معروف شيخ بهايي* كاريز نجف آباد اصفهان *قنات زرين كمر*تعيين سنت قبله مسجد شاه اصفهان *تقسيم آب زاينده رود و دهها كار ديگر آوازه هنر شيخ را در جهان گسترده است از شاگردان شيخ ميتوان به ملاصدراي شيرازي ملا محسن فيض كاشاني فياض لاهيجي وبسياري دانشمندان ديگر را نام برد مخمس مشهور «تا كي به تمناي وصال تو يگانه ...» تضميني است كه شيخ بهايي از غزل خيالي بخارايي ،شاعر قرن نهم هجري كرده است .
تا كي به تمناي وصال تو يگانه
اشكم شود از هر مژه چون سيل روانه
خواهد به سر آد شب هجران تو يا نه
اي تير غمت را دل عشاق نشانه
جوعي به تو مشغول تو غايب زميانه
رفتم به در صومعه عابد وزاهد
ديدم همه را پيش رخت، راكع و ساجد
در ميكده رهبانم در صومعه عابد
گه معتكف ديرم وگه ساكن مسجد
يعني كه تو را مي طلبم خانه به خانه
هر د كه زنو صاحب آن خانه تويي ،تو
هر جا كه روم صاحب آن خانه تويي تو
در ميكده و دير كه جانانه توي تو
مقصود من از كعبه و بتخانه تويي تو
مقصود تويي كعبه ،كعبه و بتخانه بهانه